داوود فتحعلیبیگی گفت: ما جزو نادرترین کشورهایی هستیم که نسبت به مقوله نمایشهای آئینی سنتیمان بیتوجهی میکنیم.وی نویسنده، کارگردان، بازیگر، پژوهشگر و استاد دانشگاه است که از سال ۱۳۶۷ تاکنون حضور فعالی در زمینه هنرهای نمایشی به خصوص نمایش ایرانی و هنر تعزیه داشته است. او در پاسخ به این سوال که چرا با این […]
داوود فتحعلیبیگی گفت: ما جزو نادرترین کشورهایی هستیم که نسبت به مقوله نمایشهای آئینی سنتیمان بیتوجهی میکنیم.وی نویسنده، کارگردان، بازیگر، پژوهشگر و استاد دانشگاه است که از سال ۱۳۶۷ تاکنون حضور فعالی در زمینه هنرهای نمایشی به خصوص نمایش ایرانی و هنر تعزیه داشته است.
او در پاسخ به این سوال که چرا با این که تعزیه به ثبت یونسکو رسیده است اما تاکنون نتوانستیم از یونسکو امکانات و شرایطی دریافت کنیم، گفت: اشکال اساسی اینجاست که بعضی از مراکز تصمیمگیری، تعزیه را به رسمیت نمیشناسند و با آن میانه خوبی ندارند. به همین خاطر تلاش نشد که ما بتوانیم از یونسکو امکانات و شرایطی بگیریم تا تعزیه بتواند به عنوان یک نمایش آیینی و موسیقایی ایرانی در جایگاه معتبری به نمایش دربیاید.
فتحعلیبیگی با بیان این که ما اکنون سالهاست به دنبال آن هستیم رشته نمایشهای آیینی و سنتی را در دانشکدههای تئاتر راهاندازی کنیم و بارها فریاد زدهایم ولی کسی توجهی نکرده است، عنوان کرد: در همه جای دنیا چنین رشتهای برای آیینهای سنتی آن کشورها وجود دارد و فکر میکنم ما جزو نادرترین کشورهایی هستیم که نسبت به این مقوله بیتوجهی میکنیم. علیرغم اینکه تعزیه یک بستر و امکانی برای تبلیغ فرهنگ شیعه و به ویژه مقوله بزرگداشت قیام امام حسین (ع) است، اما نمیدانم چرا عدهای نمیخواهند خیلی به آن میدان و بها دهند. من مطمئنم اگر امکانات در اختیار ما قرار میگرفت، سراسر ایران را پر میکردیم از تعزیه و نمایشهای تخت حوضی و سیاهبازی. جالب اینجاست که هنوز هم وقتی چنین نمایشهایی اجرا میشود، مردم استقبال میکنند و همچنان تقاضا زیاد است. این یعنی هنوز جای آمادگی دارد که مردم با اینگونه نمایشها ارتباط برقرار کنند. طبیعتاً اگر اینگونه نمایشی جوابگوی نیاز امروز جامعه نبود، کسی به سراغشان نمیرفت.
این پژوهشگر تئاتر در خصوص تغییر و تحول در شکل اجرایی نمایشهای آئینی سنتی عنوان کرد: اینگونه نمایشها اساساً خودشان در طول حیاتشان تغییر و تحول پیدا کردهاند، ولی ما نگاهمان این است که دو کار انجام دهیم. در وهله اول باید این هنرها را با سبک و سیاق سنتیشان حفظ کنیم و نگذاریم این سرچشمهها خشک شوند، چون اگر این سرچشمهها خشک شوند، دیگر نمیتوانیم آبی از آنها برداشت کنیم. در درجه دوم هم باید به این هنرها به صورت کاربردی نگاه کنیم. در همین ۳- ۴ دهه اخیر نمونههای قابل توجهی را دیدهایم که افرادی نظیر آقای بیضایی، آقای نصیریان و حتی آقای بهمن مفید سعی کردند نمایش ایرانی را معاصرسازی کنند. این نگاه همیشه وجود دارد و حتی یکی از دانشجوهای من آمده بر اساس یک نمایشنامه فرنگی، شروع کرده به گفتن یک روایت. بنابراین ما شیوه و قاعده اجرایمان را حتماً باید از نقالی سنتی بگیریم ولی میتوانیم با آن قصه یک نمایشنامه خارجی را بگوییم. کاری که من میکنم هم تخت حوضی محض سنتی نیست.
او افزود: تعزیه، نقالی، تخت حوضی، پردهخوانی و همه اینها قواعد و حساب و کتاب دارند که ما باید آن را رعایت کنیم. مشکل این است که ما نیامدیم اینها را تئوریزه کنیم و برایشان مبانی نظری بنویسیم تا همه متوجه شوند که باید چه کار کنند. امروزه کسانی هستند که دارند ریشهای کار میکنند و زحمت میکشند مبانی نظری و تخصصی این نمایشها را پیدا میکنند ولی این کاری است که ما باید در گذشته انجام میدادیم.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که چرا نهادهای فرهنگی و آموزشی سعی نمیکنند در زمینه نمایشهای آئینی و سنتی هزینه کنند؟ یادآور شد: این را باید از وزارت علوم بپرسید که با داشتن این همه پیشینه چرا همچنان دارد تئاتر فرنگی آموزش میدهد؟ تئاتر فرنگی خیلی خوب و قابل احترام است ولی در هیچ کجای دنیا نمیبینیم که مدارس و هنرستانها پیشینه نمایشی خودشان را رها کرده باشند. وزارت علوم باید اقدام کند و رشته نمایشهای آیینی و سنتی را راه بیندازد. دانشکدههای تئاتری باید آستین بالا بزنند و جریانی را راه بیندازند که این رشته راهاندازی شود چون واقعاً نیاز است. مبحثی که ما این همه داریم دربارهاش صحبت میکنیم و باز هم ساعتها جای صحبت کردن دارد، حتماً نیازمند یک رشته دانشگاهی است. کدام پدیده نمایشی در دنیا وجود دارد که نزدیک به ۵۰۰ نمایشنامه داشته باشد؟ جالب است که تعزیه متعلق به ما است ولی یک مجموعهای در واتیکان نسخههای آن را جمعآوری کرده است. نمیگویم که همه آن نسخهها معتبر هستند ولی چرا باید اینطوری باشد؟ چرا ما خودمان نباید چنین مجموعهای را داشته باشیم؟
فتحعلی بیگی افزود: این اشکال از جهات مختلف قابل بررسی است که بخشهایی از آن گفتنی نیست اما میشود از وزارت علوم که مرکز اندیشه و فرهیختگی است این توقع را داشت که یک رشته برای نمایشهای آیینی و سنتی راه بیندازد، چون اگر شدنی نبود، خیلی از بزرگان نمیگفتند و روی این آثار و پدیدهها تجربه نمیکردند. بعضی مواقع آثاری اجرا میشود که کاملاً به روز است. نمایش “عشقه” آقای محمد رحمانیان که روی صحنه رفت یک نمایش کاملاً مدرن و معاصر بر اساس سنتهای نمایشی خودمان بود. بسیار هم دلنشین و خوب کار شده بود. پس معلوم است که این ظرفیتها وجود دارد. متأسفانه نمایشهای ایرانی سهل ممتنع هستند و مشکلشان این است که ظاهرشان خیلی ساده است. تا میگویی نقالی، فکر میکنند یک کف بزنند میشود نقالی. در حالیکه نقالی حساب و کتاب دارد. یدالله آقاعباسی “دانشنامه نمایش ایرانی” را از روی هوا که نیاورده بنویسد. چرا از این کتاب با این عظمت و گستردگی استفاده نمیکنیم؟ باید استفاده کنیم تا قواعد و چارچوب نمایش ایرانی را یاد بگیریم.
او ضمن اشاره به این که مشکل این است که هیچ تشکیلاتی خودش را مؤظف حمایت از نمایش و فرهنگ ایرانی نمیداند، عنوان کرد: الان نه سازمان میراث فرهنگی این وظیفه را به عهده میگیرد و نه مرکز هنرهای نمایشی. البته از زمان دکتر منتظری تا به امروز، مرکز هنرهای نمایشی به نسبت نهادهای دیگر حمایتهای خوبی در قالب برگزاری جشنواره، انتشارات و… کرده است. معتقدم که ما نیاز به راهاندازی یک مرکز حفظ و اشاعه نمایشهای آیینی و سنتی داریم و باید یک مکان مشخص با بودجه و شرح وظایف معین برای این کار اختصاص داده شود تا بتواند به طور مستقل کار کند. یعنی ما از یک سو نیازمند راهاندازی رشتهای مرتبط با نمایش ایرانی در دانشکدهها هستیم و از یک طرف هم نیازمند راهاندازی مرکز حفظ و اشاعه نمایشهای آیینی و سنتی.
این نویسنده و کارگردان درباره اقداماتی که به منظور حفظ و اشائه نمایشهای آئینی سنتی تاکنون شده است، تصریح کرد: خانم لاله تقیان در دوره مدیریت پیشین شهرداری تهران با همت دفتر پژوهش و آقای خوشنویس، یک پرونده هزار صفحهای تهیه کردند و پیشنهاد راهاندازی مرکز بینالمللی نمایشها و آیینهای سنتی را به شهرداری ارائه دادند و حتی شهردار وقت تهران دستور داد که یک جایی به این کار اختصاص داده شود منتها نمیدانم این ماجرا کجا گیر کرد. همین الان هم ساختمان اتحادیه را دارند تعمیر میکنند که یک سرش در لالهزار است و یک سرش در خیابان فردوسی. این ساختمان را با توجه به معماری و سابقهاش میتوانند به مرکز نمایشهای آیینی و سنتی اختصاص بدهند. یک زمانی در خیابان شریعتی یک جایی را برای نمایشهای آیینی و سنتی در نظر گرفتند که متأسفانه چیزی که ساختند، نه ربطی به سنت داشت و نه به آیین. ما به دنبال یک جایی هم برای انجمن تعزیه بودیم ولی نتیجهای نگرفتیم. با آقای قالیباف هم در دوران مدیریتاش صحبت کردم و ایشان گفت ما در منطقه ۱۲ یک جایی داریم که میتوانیم به شما اختصاص بدهیم. آقای قالیباف یک نامه به شهرداری منطقه ۱۲ نوشت که شهرداری منطقه ۱۲ گفت ما چنین جایی نداریم! برای این کار باید یک اقدام اساسی شود./هنر آنلاین
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Δ