ابراهیم مختاری رییس پیشین هیات مدیره خانه سینما که متنی را با عنوان «در کانون کارگردانان سینمای ایران» چه خبر است، چندی قبل منتشر کرد؛ در پی آن ابوالحسن داودی پاسخی به آن داد و به تازگی در پاسخ به این سینماگر متن جدیدی را منتشر کرده است. ابراهیم مختاری با عنوان «در پاسخ به […]
ابراهیم مختاری رییس پیشین هیات مدیره خانه سینما که متنی را با عنوان «در کانون کارگردانان سینمای ایران» چه خبر است، چندی قبل منتشر کرد؛ در پی آن ابوالحسن داودی پاسخی به آن داد و به تازگی در پاسخ به این سینماگر متن جدیدی را منتشر کرده است.
ابراهیم مختاری با عنوان «در پاسخ به داودی و بار دیگر تشکلهای سینمایی» نوشته، آورده است:
“درباره نوشتهام، با عنوان “ در کانون کارگردانان سینمای ایران چه میگذرد؟[۱] همکار عزیزم، آقای ابوالحسن داودی اظهارنظر کرده اند.[۲] در زمانه بی حوصلگی نسبت به مباحث تشکیلاتی وقتی همکاری مطلب مربوط به تشکیلات سینمایی را میخواند و برای پاسخ دادن به آن وقت می گذارد، موجب خوشحالی و سپاسگزاری است.
باید روشن کنم که اختلاف نظر من و داودی به مسئلهای برمیگردد که خانهسینما و انجمنهای سینمایی را،اعم از فرهنگی و صنفی [۳] درگیر کرده و موجب شکل گیری دو دیدگاه میان تشکلهای یاد شده، در دهه اخیر شده که درحال شکوفایی است. به این دلیل برای مشارکت خواننده در این بحث، شرح مختصری از ماجرایی میدهم که همه بحث ها به آن برمیگردد:وقتی معاونت سینمایی وزارت ارشاد (در دوره شمقدری) در پی اختلاف نظر با مدیریت خانهسینماٰ، خانه را تعطیل کرد، ما متوجه شدیم اساسنامه خانه ایرادی دارد که میتواند موجب تعطیلی آن شود.
خانهسینما تعدادی انجمن سینمایی را به عنوان “اعضا”، زیر چتر خود داشت که با تعطیلی خانهسینما آنها هم از خانه بیرون رانده و سرگردان شدند، چون قانونی نشده بودند. با تغییر دولت، خانهسینما با استفاده از یک تبصره، گشوده شد اما ایراد اساسنامه آن رفع نشد. خانهسینما مشکل دیگری هم داشت که باید به عنوان یک تشکل فراگیر اعضای مجمععمومی خود را – با شماره ثبت قانونی – به اداره ثبت اعلام می کرد. اما اعضای خانهسینما، که همان انجمنها بودند، قانونی نشده و شماره ثبت نداشتند. به این علت خانه در پیشبرد امور مالی وحقوقی خود معطل ماند.
قانونی شدن و ثبت انجمنها در وزارت ارشاد که ارتباط مستقیم با فعالیت آنها داشت، به سبب خلاء قانونی امکان نیافت.[۴] و انجمنها چون از وزارت ارشاد ناامید شدند به “وزارت کار” روی آوردند. در وزارت کار باید انجمنی از اعضای حرفههای خود تاسیس میکردند که به آن ها ماهیت حقوقی مستقلی از انجمن پیشین میداد. برخی از انجمنها چنین کردند و با اعضای خود انجمن تازه ای در وزارت کار تاسیس کردند و شماره ثبت گرفتند.
خانهسینما برای استفاده از شماره ثبت آنان، این انجمنهای تازه تاسیس را در مجمععمومی خود نشاند. در این جا نخستین خلاف بزرگ مدیریت خانهسینما از اساسنامه خود رخ داد[۵] چون این انجمن ها عضو خانه نبودند. افزون براین، خانهسینما،”انجمن های پیشین” را که سال ها عضو خانه بودند از حضور در مجمععمومی خود محروم کرد و گفت این انجمن های تازه تاسیس همان انجمن های “ازپیش موجود” عضو خانه هستند. با این تفسیر، حکم به از بین بردن تشکلهای ازپیش موجود خود داد و خلاف اساسنامه ای بزرگ دیگریی مرتکب شد. در این میان برخی تشکلها از تاسیس انجمنی در وزارت کار خودداری کردند، خانهسینما هم آنها را از نامزدی برای رسیدن به مقام مدیرت خانه محروم کرد.[۶] اکنون خانهسینما و تشکلهای سینمایی، درگیر این مجموعه روابط، تفاوت عملکردها و اختلاف نظرها هستند.
مقاله “در کانون کارگردانان سینمای ایران چه می گذرد؟”، به کش وقوسهای این موضوع در کانونکارگردانان سینمایایران پرداخته است و همکارم ابوالحسن داودی در نقد این مقاله سخن گفته.
در این مقاله نوشته ام، ۱- مدیریت باقی مانده “کانون کارگردانان”،مجمععمومی کانون را برگزار نمیکند، ۲- به اعضای کانون پاسخ نمیدهد و ۳- در حال تصاحب دارایی و اعتبار کانون به نفع “انجمن کارفرمایی” تازه تاسیس خود است، و لب کلام اینکه “باقی مانده مدیریت کانون”[۷] در حال مصادره داشتههای کانون بهنفع “انجمن تازه تاسیس کارفرمایی” است. داودی متاسفانه به هیچ یک از این موردهای خلاف و یا به هیچ اشتباهی در این متن اشاره نمی کند که راه گشا باشد. اما پس از اظهار لطف به من و ستایش از نظرات تشکیلاتی گذشتهام، میگوید “.. متعجب می شوم وقتی می بینم یک فیلمساز پیشکسوت و خوب مثل مختاری ..چنان از مایملک کانون دم زده که انگار اصلا خبر ندارد همه موجودی حساب کانون با میز و صندلی و کاغذ و کتاب روی هم به پول خرید یک پراید صفر از بازار آزاد هم نمی رسد.”
می کوشم با فرض آقای داودی پیش بروم که می گوید “..در دورانی که شمردن صفرهای اختلاسهای چندهزار میلیاردی برای ما سخت شده.. و کانون که مایملکش به اندازه یک پراید صفر کیلومتر است..”پرداختن به آن ارزش ندارد. پرسش این است، اگر کانون کارگردانان چنان که داودی عزیز جلوه می دهد، این اندازه بی ارزش است چرا هیات مدیره”انجمن کارفرمایی” تازه تاسیس کارگردانان (که زیر پوشش مدیریت کنونی کانون است) از بردن این پراید بی ارزش دست برنمیدارد؟ توجه داشته باشیم که پیش از این، سه عضو مدیریت همین کانون کارگردانان در دو بیانیه[۸] به عملکرد بقیه اعضای مدیریت کانون برای حفظ همین– به قول آقای داودی – پراید بی ارزش، در مطبوعات اعتراض کرده بودند. من امیدوار بودم داودی به “پراید برها” نصیحت کند که از بردن این پراید بی ارزش دست بردارند، نه این که به اعضایی که فریاد می زنند عده ای دارند پرایدشان را می برند، تهمت “نفاق افکنی” بزند.
داودی توجه نمی کند که نوشته ام: ” کانون، مجموعه ای از “کانال ارتباط مجازی کانون”، “لوگوی کانون” ..”خزانه، “دارایی” و “اعتبار” کانون است”. موضوع در این نوشته تنها ارزش مادی کانون نیست. بدیهی است که ارزش “اعتباری کانون”است که درحال مصادره آن توسط انجمن کارفرمایی است. وقتی آقای داودی دانسته یا ندانسته ارزش کانون را به میز و صندلی آن تقلیل میدهد نه تنها آن ها را بیاهمیت و بردن شان را مجاز میکند، دردناکتر از همه، در واقع، حق اعضای کانون را، به عنوان صاحبان اصلی آن، منکر می شود. با این اوصاف چگونه می توانم به حسن نیت او در این ماجرا اعتماد کنم؟ وقتی می گوید: “قصد دفاع از فرد یا گروهی را ندارم”.
امامزاده
آقای داودی در اعتراض به نقد عملکرد مدیریت باقی مانده کانون کارگردانان، می گوید:حرمت “امامزاده را متولی اش باید نگه دارد”. پرسش این است: کدام امامزاده؟ امامزاده اگر “کانون کارگردانان” است که در و دیوارش را”متولی” محترم امامزاده – که همان شش عضو باقی مانده مدیریت کانون باشند- کنده و دارند به انجمن کارفرمایی خودشان می برند. ما اعضا یا معتقدان به این امامزاده– که حتی نمی دانیم تعدادمان چند نفر است – از دست چنین “متولی” شاکی هستیم. چون متولی امامزاده، اساسنامه امامزاده را زیرپا گذاشته، درهای ارتباط با امامزاده را بروی اعضا بسته و مجمععمومی امامزاده را هم برگزار نمیکند. ظاهرا جای “امامزاده” و “متولی” عوض شده و ما باید به امامزاده بی اعتنا شویم و حرمت چنین متولی را داشته باشیم که درحال بردن داشته های امامزاده است.
بحث درون صنف
آقای داودی می گوید : “این جدل ها (مقصودش انتقادها) باید درون خانواده صنفی انجام شود و طرح عمومی آن می تواند خطرناک باشد”. موضوع کمی تعجب برانگیز شده است. آقای داودی چطور ممکن است اعتراض سه عضو معترض شورای مرکزی کانون کارگردانان را نشنیده باشد که دوبار به صراحت در مطبوعات فریاد زدند که رئیس و بازرس کانون گوش به حرف و به اعتراض شان نداده و راه تماس آنان را با اعضای کانون بسته اند و آن ها ناچار شده اند، برخلاف میل شان، موضوع را در فضایعمومی مطرح کنند؟ داودی مقاله مرا هم خوانده است. پس چطور ندیده که در صفحه یکم آن،اشاره کردهام که دوبار به رئیس و بازرسکانون نامه نوشتم و جواب خواستم و جوابی نگرفتهام؟ من بارها پیشنهاد برگزاری میزگرد بحث آزاد در این باره را به مدیریتهای خانهسینما داده ام و اکنون هم آن پیشنهاد را اینجا تکرار می کنم. آقای داودی بگوید با این همه سعی برای حل مشکل در درون خانواده ، دیگر چه کاری باید میکردیم؟ و اما چرا طرح اختلاف نظرها در میان تشکلهای سینمایی– آنطور که ایشان می گویند- “خطرناک ” است؟ مگر خلاف کبیره یا اختلاس مالی یا نقض حقوقعمومی صورت گرفته است؟ خب اگر گرفته که برملا شدن آنها برای عاملان خطرناک است و داودی باید بکوشد اینها زودتر برملا شود و برملاکنندگان را تشویق کند نه آنکه آن ها را بترساند و تهدید کند.
پیگرد
آقای داودی می گوید من “.. اتهاماتی را بطور مشخص و با اسم به همصنفیهای خود نسبت میدهم..” جناب داودی توجه نکردهاند که روی سخن من با “شخصیت حقیقی” این همکاران نیست، به عملکرد آنان به عنوان “شخصیتهای حقوقی” معترضم. ایشان در ادامه به من هشدار میدهد که نوشتههایم امکان پیگرد قانونی دارد. ممنونم از توجه و لطف ایشان نسبت به خودم. اما من– مانند برخی دیگران، به عنوان شخص حقیقی و حقوقی – به مدیرت خانهسینما و مدیریت وزارت ارشاد بارها شکایت برده و خواستار رسیدگی خلافهای مدیریتها شده ام ولی جوابی نگرفته ام. برایم بسیار خوشحال کننده است که به خاطر نوشتههایم در صندلی متهم بنشینم و در چنان بلندگویی بسیاری چیزها را بگویم و تبدیل به افکار عمومی جامعه سینمایی کنم و بهاء آن راهم بپردازم. خیال نمی کنم پاک و مطهرم. خلاف خود من، بسیار پیش از اینها، وقتی رییس هیات مدیره خانهسینما بودم – بر اثر قبول همین حرف هایی که امروز داودی می زند- صورت گرفت. معتقدم وقتی درهای ارتباط مدیران تشکلهای سینمایی(و مدنی) به روی اعضا بسته است، دادرسی در محاکم دادگستری باعث می شود دعوی های قابل توجه و مهمی از سوی اعضا روی میز دادرسی پهن و بسیاری مسائل آشکار شود.
تفرقه و انشقاق و اتحاد
آقای داودی می گوید: مختاری خوب میداند از حاصل “تفرقه افکنی”چه کسی سود میبرد؟ داودی چند بار نقد و نظر مرا به “تفرقه افکنی” و “انشقاق” نسبت میدهد و سعی میکند رفتار مرا مصداق کلمات منفی “انشقاق”، “تفرقه”، “نفاق”جلوه دهد و با این ترفند من را از میدان به در کند. به همین جهت از همسایگی کلمه “نفاق” با “منافق” که بار سیاسی براندازانه دارد بهره می برد تا مخالف نظر خود را بترساند و حذف کند. ایشان در چند جا هم از “سود” حرف میزند و به طعنه می گوید، مختاری میداند که این نقد به “سود” کیست. آری، نه تنها میدانم، که معتقدم از نقد عملکردهای مدیران،اعضا “سود” میبرند، آن مدیران دولتی، صنفی وفرهنگی که پاکدست هستند سود می برند، و سینما سود می برد. البته این را هم حتما باید افزود که مدیران خلافکار دولتی و مدیران خلافکار تشکلهای صنفی فرهنگی سینمایی هم زیان می بینند. و در رانتسازی و رانتبری و فساد هم تا حدود بسیاری تخته میشود.
شمقدری و مقایسه من با او
داودی گرامی مینویسد:”این یادداشت، مرا به یاد دل سوزی شمقدری میاندازد که موجب بسته شدن خانهسینما شد”.شمقدری که دلسوز خانهسینما نبود. دلسوزی بیتعقل هم که دردی را دوا نمی کند. اما مقالات من در افشا کردن سیاست های غلط مدیریت ارشاد دوره آقای شمقدری در خبرگزاری ها هست.[۹]بر این باورم در صورت عملکرد درست مدیران تشکلهای سینمایی و اتحاد معقول اعضا، رفتارهای شمقدریگونه جواب نخواهد داد. همچنان که در همان دوره هم جواب نداد. اما باعث “شمقدری سازی منتقدان” شده است که دیگر شگرد سوخته ای ست. آقای داودی ندانسته دارد می گوید: مدیران تشکلهای سینمایی خلاف میکنند اما شما صدای تان درنیاید چون ممکن است خانهسینما را ببندند”. آیا بهتر نیست به جای خلاف و ضایع کردن حقوق اعضا که صدای شان را در میآورد، به حل مشکل خانهسینما– وقتی همه می دانند که مشکل دارد- بپردازند؟ آقای داودی تنها از خلاف شمقدری میگوید اما هیچ اشاره ای به مسببین اوضاع کنونی تشکلهای سینمایی نمیکند. این نگاه مدعی است که مدیران دولتی حق ندارند خلاف کنند، اما مدیران تشکلهای سینمایی در خلاف کردن مجازند و ما حق نداریم آنان را نقد کنیم وگرنه،نفاق افکن هستیم. جلوگیری از نقد مدیران تشکلهای سینمایی باعث شده ما خود با بلاهایی که بر سر تشکلهای سینمایی آورده ایم روی شمقدری را سپید و او را تطهیر کنیم. اما موضوع امروز سینمای ما، جستن راههای برون رفت از وضعیتی است که تعدادی از مدیران ناتوان دولتی وزارت ارشاد و مدیران تشکلهای صنفی فرهنگی سینمایی خودمان به بار آورده اند. بدیهی است که کمیسیون فرهنگی مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی همدر این نابسامانی نقش دارند.
آقای داودی در پایان متاسفانه به ادبیاتی روی می آورد که در شان او و مخاطبانش نیست، آنجا که می گوید:”..این اظهار نظرها و خرده گیری ها(ی انتقادی)..این مسئله ساده را به جنگ حیدری – نعمتی و با کمال معذرت ابلهانه تبدیل می کند، همان گونه که در سالیان گذشته هم در میان گروه های مختلف از سلایق مخالف تهیهکنندگی گرفته تا خود اداره کنندگان خانهسینما تکرار شده است..”. آقای داودی مدیران تشکلهای تهیهکنندگی و مدیران خانهسینما را که با یکدیگر در مورد امر تهیهکنندگی اختلاف سلیقه دارند، و هچنین اظهارنظرهای نقادانه را “ابلهانه” می خواند. ایشان حواسشان نیست که خودشان اکنون رییس هیات مدیره انجمن تهیهکننده کارگردانان و یکی از مذاکره کنندگان در همین امور تهیهکنندگی است که مشارکت در آن را ابلهی می داند. باری، بگذریم. به نظر می رسد موضوع بحت تا حدودی طرح شده است و باید بیشتر به آن پرداخت و امیدوارم توسط همکاران دیگر هم این بحث ادامه یابد./ایسنا
Δ