نگاهی به تازه‌ترین ساخته حسن فتحی؛

جیران؛ فتنه جذاب زنانه که دستاورد چندانی برای سریال نداشت

جدیدترین ساخته حسن فتحی بر مبنای همان مولفه‌های مورد علاقه این کارگردان در باب عشق، فتنه و پردازش تاریخی دوران معاصر ساخته شده است.

به گزارش چهارشنبه سینما خراسان به نقل از ایرنا، جیران به‌مانند سریال‌های اخیر حسن فتحی، افتتاحیه چندان شکوهمندی ندارد. تا ۶ قسمت ابتدایی، تصویری از محیط و مناسبات میان آدم‌هایش ارائه می‌دهد و درست از اینجا به بعد است که این تور پهن شده، با رونمایی از جذابیت‌های خود، رضایت‌مندی بیشتری از مخاطبش می‌گیرد.

چالش‌های جیران، شباهت‌های بسیاری به شهرزاد دارد. از عشق مثلثی گرفته تا تصویرگری از لایه‌های زیرین فساد در حکومت و البته نقش قدرت در پیش‌برد مناسبات. در هر دو مولفه، احساس به مصاف اخلاق می‌رود و چون اخلاق، زمین‌گیر فساد و مناسبات قدرت می‌شود، نوعی حس ترحم ناخواسته متوجه قهرمان داستان می‌شود که از وی یک قربانی بزرگ می‌سازد. این سازه محتوایی، در چند سریال اخیر فتحی، نمود داشته است و همین اتفاق سبب می‌شود تا مخاطب علیرغم اینکه با بدنه‌ای جذاب از روایت مواجه است، اما با آگاهی از پایان‌بندی، چندان غافلگیر نشده و به‌نوعی، کاراکتر جیران (پریناز ایزدیار) را از همان ابتدا، در شمایل یک قربانی تصور می‌کند که تلاش‌هایش در مبارزه با مهدعلیا (مریلا زارعی) وی را به آن جایگاه دلخواه او و شاه (بهرام رادان) نمی‌رساند.

آنچه اما جذابیت‌های جیران را در قیاس با شهرزاد بیشتر کرده، تم زنانه اثر و فتنه‌هایی است که به دور از جریانات سیاسی، ریشه در مناسبات خانوادگی و زناشویی دارد. در شهرزاد، ریشه فتنه از بزرگ‌آقا (علی نصیریان) صادر می‌شد اما در جیران، جنس فتنه، زنانه و در یک حالت پینگ‌پونگی میان همسر شرعی و مادر ناصرالدین‌شاه قرار دارد. این دستاورد، از آن‌سوی بام، خود به پاشنه آشیل اثر نیز تبدیل شده است چراکه با محوریت یافتن این دو کاراکتر، مابقی شخصیت‌ها و جریان‌های مهم آن دوره چندان بسط پیدا نمی‌کنند که از مهم‌ترین این اتفاق‌ها می‌توان به موضوع امیرکبیر اشاره کرد که دیدیم سریال، تا چه اندازه، به شکلی گذرا از کنار آن رد شده و تاثیرگذاری حقیقی آن را روشن نمی‌کند.

البته که باید به این حقیقت تلخ نیز اعتراف کرد که جیران علیرغم تمامی دستاوردهایی که به همراه داشته، از همان متد همیشگی و امتحان پس‌داده رقابت عروس و مادرشوهر بهره برده است و سریال نتوانسته در ابعاد فراتر از این رقابت زنانه، چالش موثر دیگری را برای مخاطب طراحی و تدوین کند. در همین فضا است که ناصرالدین‌شاه، محوریت دراماتیک خود را از دست داده و به یک عنصر فاقد کارکرد در طول درام تبدیل می‌شود.

آنچه که سبب می‌شود تا داستان، منبعث از این جریان، شکل تک‌بعدی به خود نگیرد، انتقادهایی است که در قامت وضعیت مملکت‌داری و فساد گسترده در خاندان قاجار، خود را نشان می‌دهد. هرچند که این رویه انتقادی، در مسیری موازی با این فتنه زنانه پیش می‌رود اما اهرم بسیار خوبی است برای فرار رو به جلوی فیلم از آفت زنانه. گرچه که داستان، بیش از آن‌که خود را درگیر این چالش‌های تاریخی کند، بیشتر متمایل به توجه شاه به زنان اطراف خود است که در خلاصه آن می‌توان به سه رویکرد تقابل با مهدعلیا، جیران و حتی زنان حرمسار اشاره کرد.

جیران، اگرچه در افتتاحیه، کمی دور از انتظار ظاهر شد و نتوانست مخاطب خود را می‌خکوب کند اما در ادامه و زمانی که مقارنه شخصیت‌پردازی‌ها با فضا در مخاطب نهادینه شد، به اثری جذاب تبدیل شد که شاید تنها دستاورد آن، حس رضایت مخاطب از تماشای آن بود. وگرنه سریال فارغ از این مورد، دستاورد ویژه‌ای به همراه نداشت و نتوانست به مانند شهرزاد، به جریان‌سازی وسیعی در سطح اجتماع دست پیدا کند.

نهال