«دست‌تنها»؛‌ خلاف جریان عادی سینما

یک مرد ولگرد جوان به همراه یک پیرمرد زباله گرد طی اتفاقاتی به هم می‌رسند و بر اثر ماجراهایی تصمیم می‌گیرند یک دختر را به سلامت از کشور خارج کنند. ششمین فیلم امیرحسین ثقفی مانند ساخته‌های قبلی او مرور یک اتفاق در طول یک روز است. 

به گزارش سینما خراسان، امیرحسین ثقفی حالا و پس از ساخت ۵ فیلم سینمایی، کارگردان باتجربه‌ای در سینمای ایران محسوب می‌شود. او بیش از هر چیز به سبب نگاه متفاوتش به مدیوم سینما شناخته می‌شود. آثار او ارتباط چندانی با جریان فیلم‌های اجتماعی و قصه‌گو در سینمای ایران ندارند. ثقفی این موضوع را از همان نخستین فیلم خود یعنی «مرگ کسب‌وکار من است» تاکنون دنبال کرده. «همه چیز برای فروش»، «روسی» و «کوچه ژاپنی‌ها» دیگر فیلم‌های بلند سینمایی او به شمار می‌روند . ثقفی اینبار در «دست‌تنها» به نوعی یک نوع بلوغ و خود شناسی را نیز روایت میکند و البته تا حدی به سینمای قصه گو نیز نزدیک شده است.

او مطابق معمول آدمها و قصه فیلمش را از میان حاشیه‌ای ترین مکان شهر انتخاب کرده. آدمهایی که به انتهای خط رسیده اند و هر کدام‌شان چیزی برای از دست دادن ندارند. افرادی که در گوشه و کنار زندگی روزمره همه ما حضور دارند؛ اما به چشم نمی آیند یا نمی خواهیم به چشم بیایند. اما همین آدمها در زمان خود می‌توانند یک تنه بسیاری از قواعد و شرایط را تغییر داده و معادلات را به سمت و سویی دیگر سوق دهند.

حضور التفات در کنار حافظ در قصه «دست‌تنها» خودش یک تضاد قابل تامل است. جوانی لاابالی و ولگرد و آس و پاس که از انجام هیچ کاری ابا ندارد به همراه پیرمردی که بعدا میفهمیم شاعر بوده و مرگ دخترش کبوتر او را به خط پایان رسانده و اینک زباله گردی کرده و روزی خود را از میان زباله ها و پسماندها به دست می آورد. کنار هم قرار گرفتن این دو سبب می شود تا هر کدام به دریافت جدیدی از زندگی و خود برساند و مسیر متفاوت تری را نسبت به قبل پی بگیرند. ثقفی بعنوان نویسنده فیلمنامه در شخصیت پردازی آدمهای فیلمش بسیار خوب عمل کرده. اطلاعاتی که راجع به شخصیت داستان به مخاطب داده می شود نه آنقدر زیاد است که مخاطب از همه زیر و بم شخصیت سر دربیاورد نه انقدر کم است که گنگ و نامفهوم باقی بماند. «دست‌تنها» شروعش بسیار مناسب و تکان دهنده است و پایانش بسیار تامل برانگیز و البته نباید از کارگردانی استادانه ثقفی به راحتی عبور کرد.

شاید به جرات بتوان گفت شکیب شجره- مجید مظفری و علی اوجی متفاوت ترین نقش های خود را در مقابل دوربین فرشاد گل سفیدی ایفا کرده اند. چهره پردازی مناسب به اضافه کادربندی ها و نورپردازی خوب در بخش فیلمبرداری از جمله نقاط قوت «دست‌تنها» به حساب می آید.

ششمین فیلم ثقفی در مجموع نشان از بلوغ او در عرصه کارگردانی و فیلمنامه نویسی دارد. فیلم اگرچه با متر و معیارهای امروز سینمای ایران در بخش اکران چندان همخوانی ندارد و قطعا نمی‌تواند به فروش چند صد میلیاردی دست پیدا کند؛ اما بدون تردید یکی از آثار دیدنی سینمای ایران محسوب می شود.