عبدالجبار کاکایی میگوید برخی غزلسرایان با فاصله گرفتن از غزل مدرن و سنتی به احیای سبک هندی پرداختهاند که غزلهای مهدی مظاهری در آلبوم «اینکه دلتنگ تو ام…» از نمونههای اینجریان هستند. سینما خراسان _ گروه فرهنگ: آلبوم «اینکه دلتنگ تو ام…» چندی پیش با صدای سالار عقیلی منتشر شد. اشعار این آلبوم توسط مهدی […]
عبدالجبار کاکایی میگوید برخی غزلسرایان با فاصله گرفتن از غزل مدرن و سنتی به احیای سبک هندی پرداختهاند که غزلهای مهدی مظاهری در آلبوم «اینکه دلتنگ تو ام…» از نمونههای اینجریان هستند.
سینما خراسان _ گروه فرهنگ: آلبوم «اینکه دلتنگ تو ام…» چندی پیش با صدای سالار عقیلی منتشر شد. اشعار این آلبوم توسط مهدی مظاهری سروده شده بود. عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانهسرا در مطلبی با عنوان «سپید میگذرد یا سیاه…» که آن را برای انتشار در اختیار مهر قرار داده، به اینآلبوم و اشعار آن پرداخته است.
مشروح متن اینیادداشت در نقد و بررسی آلبوم «اینکه دلتنگ تو ام….» در ادامه میآید:
این که دلتنگ توام اقرار می خواهد مگر این که از من دلخوری انکار میخواهد مگر وقت دلکندن به فکر باز پیوستن مباش دل بریدن وعده دیدار میخواهد مگر عقل اگر غیرت کند یکبار عاشق میشویم اشتباه ناگهان تکرار میخواهد مگر روح سرگردان من هر جا بخواهد میرود خانه دیوانگان دیوار میخواهد مگر با زبان بیزبانی بارها گفتی برو من که دارم میروم اصرار میخواهد مگر؟
شعرهای آلبوم «اینکه دلتنگ توام» را با صدای سالار عقیلی، کلام مهدی مظاهری و آهنگ نسیم شاملو و پیمان خازنی چند بار شنیدم. به مجموعه عوامل هنری این آلبوم تبریک و خسته نباشید عرض میکنم و امیدوارم این تجربهها بیشتر تکرار شود تا بخشی از حوزه شنیداری موسیقی که بیشتر موضوع کلام را در این هنر دنبال میکنند از انزوا و رکود فعلی ناشی از فراوردههای بیشمار موسیقی بازاری موسوم به پاپیولار یا موسیقی رایج و موسوم به استیجی بیرون بیایند و بهخصوص این آلبوم و نظایر آن پل رابطهای باشد میان شاعران و آهنگسازان تا سنت موسیقی ایرانی در این چالش جهان الکترونیک همچنان رابطهاش را با مخاطبانش حفظ کند.
نکته اول:
_ موسیقی در شرق معمولاً دنبالهرو کلام است؛ در سنت موسیقیایی تاجیکستان و افغانستان غالباً کلام، موسیقی را به خدمت خود درمیآورد و این سبک از اجراهای موسیقی در پژوهش و نقد گذشتگان از فارابی و ابن سینا تا عبدالقادر مراغهای هویت کاملاً مستقلی دارد. در تصانیف گذشتگان غالباً توصیه به ملحون بودن کلام برای تلفیق با موسیقی شده است که قابلیت انعطاف و ترکیب با موسیقی را داشته باشد، زیرا موسیقی عروضی مبتنی بر آوای فونوتیک کلام است، آن هم کلامی که تابع نحو و معناست، و هنگامی که با موسیقی اصوات و ضربآهنگ نتها، ترکیب میشود تغییر وضعیت میدهد و شیوه انتقال مفاهیم از قواعد عروضی و دکلاماسیون فاصله میگیرد و تابع اوکتاوها و میزانهای موسیقی و اجرای آهنگین کلام میشود . در این فرم تازه، کلام اغلب هنگامی میتواند تلفیق مناسبی با موسیقی داشته باشد که با نیت و ظرفیت کلام ملحون سروده شده باشد؛ بنابراین لزوماً کلام دلنشین مبتنی بر عروض با ضرباهنگ هجاهای بلند و کوتاه، توفیق همراهی قطعی با موسیقی را نخواهد داشت.
_ ملحون کردن کلام در غزل که سنت قول و قوّالی را در ذهن متبادر میکند تابع احوالات سراینده و احضار کلمههای مبتنی بر آهنگ و موسیقی است، لذا بسیار اتفاق میافتد که یک غزل در دکلاماسیون و خوانش بر محور عروض تأثیر بیشتری دارد تا در تلقیق با موسیقی. البته ندرتاً با مهارت آهنگسازان برجسته و تمرکز بر انتقال معنا ممکن است این تلفیق هنرمندانه شکل بگیرد. اساساً جملات موسیقیایی غالباً تابع جملات عروضی نیستند، مکث و سکون در لحن موسیقی تابع مکث و سکون در لحن عروضی نیست و شعر مادامی که با منطق مجرد عروضی سروده شده باشد مستعد تلفیق با موسیقی نیست. در این شرایط خاص، اجرای هنرمندانه یک خواننده خوشصدا با تحریرهای درست و صدای موفق در بم و اوج میتواند تا حدی جبران مافات کند
نکته دوم:
_طیفی از غزلسرایان در روزگار ما با فاصله گرفتن از غزل مدرن و سنتی به احیای ظرفیتهای غزل سبک هندی پرداختهاند. غزلهای مهدی مظاهری با چاشنی سبک هندی در سالهای اخیر در ادامه این مسیر نمونههای موفق دیگری از این سبک و شیوه است:
زلف را شانه مزن شانه به رقص آمده است من که هیچ آینه خانه به رقص آمده است! باز در سینه کسی سر به قفس میکوبد به گمانم دل دیوانه به رقص آمده است
عناصر سازنده ترکیبها و اجرای نحو کلام و مبانی زیباییشناسی در این نوع از غزلها ادامه سنت ادبی غزل فارسی با تکنیکهای رایج سبک هندی و گاه نوآوریهای امروزی است. در غزل مهدی مظاهری خبری از سوررئالیسم و فرمالیسم و غیره نیست، ذهن تصادفاً به احضار کلمات نمیپردازد و ما با یک ذهن محاسبهگر و دنبالهرو سنت ادبی مواجهایم که معناگرایی و اصالت محتوا را همچنان مد نظر دارد.
دکلاماسیون و اجرای موسیقی عروضی که بنیان ساخت این غزلهاست، مطابق رفتار ذهنی شاعر بهترین شیوه برای عرضه این آثار است، شاعر مقدمهچینی منطقی در بیت دارد و زمان در اجرای کامل بیت و انعقاد معنا نقش مهمی دارد؛ در واقع با پایان یافتن بیت، لذت کامل نصیب مخاطب میشود.
اما هنگامی که این آثار در بستر آهنگسازی و با توسعه زمانی منطبق با میزانهای موسیقی عرضه میشوند، غالباً نتیجه مطلوبی در انتقال زیبایی تمام و کمال ابیات دست نمیدهد، با این حال صدای خواننده و تحریرهای حرفهای و اجرای دکلمهوار اشعار از شیوههای بالا بردن کیفیت اثر هنری است که در این آلبوم خوشبختانه دیده میشود.
نکته سوم:
در روزگار وانفسای توسعه امکانات شنیداری الکترونیکی و چرخش اقتصادی موسیقی از آلبوم به استیج و ظهور مجدد خنیاگران کمدانش و تقلیل آلبومگرایی و تولید کمرونق موسیقی برای خلوت انسانها دست زدن به انتشار یک اثر کلاسیک سنتی با عوامل اجرایی حرفهای شایسته تحسین است. نسل ما بیش از گذشته به این نوع از آثار نیازمند است و متاسفانه شرکتهای تجاری موسیقی و موسسات اقتصادی – هنری در سرمایهگذاری بر رونق این سبک از موسیقی اهتمام چندانی ندارند. جا دارد نهادهای مدعی احیای هنر موسیقی ایرانی با حمایت از این اثر و آثار مشابه زمینه توجه بیشتر را در تولید این آثار توسط شرکتها و موسسات هنری ایجاد کنند.
نکته آخر:
سپید میگذرد یا سیاه میگذرد دو پلک بیتو برایم دو ماه میگذرد شبی که چشم تو را بوسه میزدم گفتم که چشمهای تو از این گناه میگذرد دلم کبوتر جلد تو هست و میدانی چه بر پرنده بیسرپناه میگذرد من از گذشت نگاهت به عشق میدیدم که عشقهای تو با یک نگاه میگذرد
نقطه قوت این آلبوم شعرهای مهدی مظاهری، شاعر خوشآتیه امروز است که ساده و روان و با رعایت نکات نحوی سروده شده است. شاید اگر پیش از شنیدن این آثار در بستر موسیقی، آنها را در حافظه داشته باشی لذتت از شنیدن آثار دوچندان شود. با این حال همین قدر هم غنیمت است. برای همه عوامل این آلبوم آرزوی موفقیت دارم.
Δ