حماسه آزادسازی خرمشهر بهعنوان یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران بهویژه در دوران دفاع مقدس، سرمنشا تولید آثار موسیقایی فاخر و ماندگاری بوده است. سینما خراسان-گروه هنر-علیرضا سعیدی: قصه خرمشهر ۳۸ ساله شد، خرمشهری که سوم خرداد سال ۱۳۶۱ آن را تبدیل به یک شهر جهانی کرد، حتی مهمتر از خیلی شهرها، خیلی مهم […]
حماسه آزادسازی خرمشهر بهعنوان یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران بهویژه در دوران دفاع مقدس، سرمنشا تولید آثار موسیقایی فاخر و ماندگاری بوده است.
سینما خراسان-گروه هنر-علیرضا سعیدی: قصه خرمشهر ۳۸ ساله شد، خرمشهری که سوم خرداد سال ۱۳۶۱ آن را تبدیل به یک شهر جهانی کرد، حتی مهمتر از خیلی شهرها، خیلی مهم تر، مهم تر از آنچه فکرش را بکنی. یعنی اگر بچه آن دوران باشی میفهمی این مهم بودن یعنی چه؟ آن وقت میفهمی ۵۷۶ روز زیر توپ و تانک بودن یعنی چه؟ آن وقت میفهمی چرا و چگونه هدف اصلی یک عملیات مهم به نام «بیت المقدس» تا این حد تبدیل به یکی از بزرگترین پیروزی رزمندگان در دوران هشت ساله دفاع مقدس شد. آن وقت میفهمی که چرا این آزادی و آزاد سازی توانسته تبدیل به نقطه عطفی در تاریخ جنگ ایران و عراق شناخته شود. آن گونه که حماسه این روز به نام «روز مقاومت، ایثار و پیروزی» در تقویم رسمی کشور جایش را پیدا میکند.
برای اینکه بازهم بیشتر بفهمی چرا خرمشهر ماند و میماند، تا دلت بخواهد کتاب و روایت و فیلم هست که بخوانی و بشنوی و ببینی از مقاومتی که به یادگار ماند. یک دفاع تمام عیار که هنوز گوشههایی از آن از نگاه راویان هنر و مقاومت پنهان مانده و میتوانند به جستجوی آن بپردازند. کافی است تا در این روزگار پرگلایه وقت داشته باشی و با یکی دو روز مرخصی از محل کارت خرمشهر را به عنوان مقصد سفرت انتخاب کنی و سری به کوچه پس کوچههای آن بزنی.
آن وقت میفهمی که آنجا در خرداد ۱۳۶۱ و روزهای قبلش چه خبر بوده است. در اینجا به معنا و مفهوم مطلق کلمه است که میتوانی با گوش هایت صدای گلوله و خمپاره بشنوی. من شنیدم، دقیقا همین جاست که از پس این گلولههای اصابت کرده به خانه و ساختمانها که هنوز برخی از آنها به یادگار ماندهاند، قطعا یک موسیقی میشنوی. تردید ندارم که میشنوی… میدانی چرا؟ چون «خرمشهر» موسیقی دارد. یک موسیقی که رودخانه وسط شهر که به اعتقاد من همپای زیباترین شهرهای اروپایی است آن را زیباتر و دلنوازتر میکند. موسیقی که با تماشای پل اصلی و مسجد جامعش به شکلی دیگر تبدیل میشود و خلاصه رنگین کمانی از نواها را به گوش تو تحویل میدهد که باید بروی و بشنوی تا باورش کنی.
در کنار موسیقی که باید از خرمشهر بشنوی، موسیقیهای دیگری هم بودند که وقتی آزاد شد، بعد از سالها دوباره متولد شدند و آنها هم نوای آزادی سردادند. نوایی که قطعا با نوحه «ممد نبودی» متولد میشود و راهی را آغاز میکنند که سالها بعدش یا در آثار سینمایی، یا در آثار موسیقایی جای خود را باز میکند و تبدیل به جریانی میشود که برخی اوقات اگر پولی در جیب باشد و حوصلهای حتی به بهانه نامش برایش جشنواره موسیقی مقاومت برگزار میکنند، بعضی اوقات هم برایش آلبوم و تک آهنگ تولید میشود، برخی اوقات هم سمفونی؛ به هرحال هرچه هست، چنین بوده که ماندگار مانده و تبدیل شده به یادگار. یادگاریهایی به غایت ماندگار که شاید خیلیها متوجه این یادگاریها نباشند، اما قطعا تا ابد جلوه گر شرایطی خاص از دورانی خاص تر با آدمهایی خیلی خاص تر هستند که بر خلاف خیلی از ما جان برایشان ارزشی نداشت اما به معنای واقعی کلمه مقاومت کردند و مانند تا «خرمشهر آزاد شد»
آنچه میخوانید نمونههایی منتخب از موسیقیها و نواهایی است که توسط هنرمندان عرصههای مختلف در پاسداشت مقام خرمشهر خوزستان تولید شده و برای ما و نسلهای بعد از ما به یادگار مانده است. هنرمندانی که زمانی در هر مسلکی پای کار بودند تا موسیقی خرمشهر در قالب تک ملودی ها، یا سمفونی یا موسیقی فیلمها به گوش سنگین ما برسد.
«ممد نبودی»؛ نغمهای که با تمام شدن دنیا هم تمام نمیشود
نوحه «ممد نبودی» یکی از ماندگارترین نغمات آیینی مرتبط با حماسه فتح خرمشهر است که بر اساس آنچه در پژوهشها و تحقیقات کارشناسان حوزه موسیقی اقوام صورت گرفته، به یک ملودی بوشهری باز میگردد. نوایی که سالهای دور توسط نوحه خوان معروفی به نام جهانبخش کردی زاده (بخشو) در سوگ حضرت سیدالشهدا با مطلع «لیلا بگفتا ای شه لب تشنهکامان/ دستم به دامان، آقا الامان» خوانده شد و این چنین در تاریخ نواهای آیینی کشور ایران به یادگار ماند.
یکی از افرادی که برای اولین بار توانست نقش مهمی در معرفی نوحههای جهانبخش کردیزاده به عموم مردم ایفا کند، ناصر تقوایی کارگردان پیشکسوت سینمای کشورمان بود که در اواخر دهه ۴۰ با ساختد مستندی به ارائه تصویری از مراسم سوگواری در بوشهر و نغمههای جهانبخش کردی زاده پرداخت. یکی از همین نواها هم نوحه «لیلا بگفتا» بود که باعث شد تا از مرزهای بوشهر خارج شده و در تمام ایران شناسانده شود.
وقتی هم که ماجرای آزادسازی خرمشهر پیش آمد شرایط ویژه دیگری برای این نوحه ماندگار پیش آمد، چنانکه به گفته روایتهای تاریخی شخصی به نام جواد عزیزی که خود از رزمندگان بود، شعری را در رثای محمد جهان آرا از فرماندهان تاثیرگذار در آزادسازی خرمشهر را با مطلع «ممد نبودی ببینی/ شهر آزاد گشته/ خون یارانت پرثمر گشته» سرود و پس از آن افرادی چون حسین فخری و غلام کویتیپور آن را خواندند.
این نوحه آن قدر تاثیرگذار بود که بعدها توسط بسیاری از موزیسینها از جمله محمدرضا عقیلی بازسازی و در ارکسترهای مختلف اجرا شد که مسعود کرامتی بر روی یکی از همین ملودیهای موسیقایی نسخهای از این قطعه را اجرا کرد که سهم پررنگی در خاطرات شنیداری ما به واسطه بازپخش چندینباره از صدا و سیما داشته است.
جواد عزیزی شاعر قطعه ممد نبودی نیز درباره نحوه سرودن نوحه بازخوانی شده توضیح داده است: «سرودن شعر ممد نبودی در زمان جنگ بود. جهانآرا مهر سال ۶۰ شهید شد. سوم خرداد سال ۶۱ خرمشهر آزاد شد و شهید جهان آرا ۹ ماه بود که شهید شده بود و آزاد سازی خرمشهر را ندید و سال ۶۱ اولین سالگردش جمشید برون مداح همراهم هم در عملیات بیت المقدس شهید شده بود. سه تا اتوبوس شده بودیم تا به تهران برویم و در مراسم سالگرد شهادت جهان آرا شرکت کنیم. قرار شد یک نوحه باشد که در آن مراسم بخوانیم که آن نوحه را خودم گفتم و در اتوبوس هم خودم برای بچهها خواندم. […] زمان آزادسازی خرمشهر که حرفش بود جای شهید جهان آرا و بقیه شهدا خالی است که کاش میشد باشند و آزادسازی خرمشهر را ببینند. مثلا جمشید برون خیلی دوست داشت حضور داشته باشد و آزاد سازی خرمشهر را ببیند و آرزو داشت برود بالای گلدسته مسجد جامع و همان جا شروع به اذان گفتن کند. خیلی از بچهها بودند که شهید شدند و نتوانستند آزاد سازی خرمشهر را ببیند و قبل از سرودن این نوحه در واقع ذهنیتی از آنها داشتم بعد که گفتند بیا نوحه بگو، نوحه ممد نبودی را به یاد جای خالی همه شهدا گفتم.»
«سمفونی حماسه خرمشهر»؛ مجید انتظامی و تولید یک آلبوم در سال ۱۳۹۱
یکی دیگر از آثار موسیقایی که پیرامون حماسه آزاد سازی خرمشهر تولید شده آلبوم «سمفونی حماسه خرمشهر» اثر مجید انتظامی است که سال ۹۱ توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس تولید شد.
در توضیح این اثر موسیقایی که بارها در تالارها و برنامههای مختلف پیش روی مخاطبان قرار گرفته آمده است: «موسیقی «حماسه خرمشهر» دارای چند موومان است. در آغاز موومان اول، ویولنها و ساز هورن به آرامی و به همراه آکوردهای ساده به بیان آرامش موجود در گستره شهر میپردازند و با برخاستن ترومپت و تیمپانی آرامش از شهر گریخته و جای خود را به هراس و اضطراب میسپارد. رفته رفته به وسیله ترومبونها و سازهای زهی و در انتها هورن ها، این نوا اوج میگیرد تا آنجا که هجوم بیگانگان به شهر در آن حس میشود. سازهای زهی و چوبی به وسلیه کروماتیکهایی که اجرا میکنند، راویان این حمله اند و سازهای مسی و کوبهای به بیان خشونت بی حد و حصر که بر خرمشهر رفته است، میپردازند. در این قسمت از هارمونیهای پیچیده تری استفاده شده است. آکوردهای دی سونانس (نا مطبوع) به همراهی کروماتیکهای زهی و سازهای کوبهای خشنوت مذکور را به اوج میرسانند و در پایان نخستین موومان به ضربه گانگ، خرمشهر اشغال میشود. نوای آرام باسها آغازگر دومین موومان این قطعه هستند. سپس ویولنها به همراهی ناله خوانندگان کر از کوچ مردمان آواره و دردمند میگویند، از خاطرات عزیزان از دست رفته و دوری از خانه و کاشانه و آوارگی از شهر. ناله کر به همراه «ابوا» حاکی از بی گناهی و درماندگی مردم شهر است و آکوردها کم کم خبر از خاموشی شهر و ویرانههای خون آلود و پر دود آن میدهند. در انتهای این قسمت باسها و تیمپانی و ضربههای کوتاه ارکستر، نوید زندگی و خروش میدهند. مردم برخاسته اند و سازهای ضربهای جنوب با سنج و با ریتمی شاد با همراهی سازهای کوبهای و زهی نوید دستیابی مجدد به خرمشهر را سر میدهند.
مردم خود را آماده دفاع میسازند به امید آزادی خرمشهر. در این نوید ملودی و ویولنها و ضربات سازهای مسی هم نوا فریاد میکنند. با سکوت سازهای ضربهای و مسی، کنترباس و ویولن سل و آلتو به بیان ترس و خفقان دشمن میپردازند و این وهم رفته رفته اوج پیدا میکنند. تا اینکه شیپور حمله ایرانیان به صدا در میآید و در پی آن ترومپتها و هورنها و در انتها ترومبون و توبا نوای حمله در میآورند. کر نیز در ابتدا به صورت باس و سپس تنور و بعد آلتو و سوپرانو با آکوردها، مقطع اراده مردم را در باز پس گرفتن شهر تداعی میکنند. صف آرایی نیروهای خودی به وسیله سازهای مسی و چوبی بیان میشود. حمله دفاعی آغاز میشود. سازهای ضربه ای، ترومبونها و باسها سخن از چگونگی حمله میرانند و صدای ترومپتها و هورنها فضای موسیقی را جان میبخشد. آکوردهای مطبوع این قسمت به نوعی به کار گرفته شده اند که برای شنونده قابل درک باشند. خطهای کنتر پوآن با اجرای سازهای مسی و زهی و قابلیت سازهای چوبی بازپس گرفتن خرمشهر را ندا میدهند. در این بخش همراهی صدای تانکها و مسلسلها با موسیقی حکایت این نبرد سرنوشت ساز را در خود دارد و در انتهای موومان پایانی، فانفار پیروزی به وسیله سازهای مسی اجرا میشود و صدای دف شادی این پیروزی را به اوج میرساند که «خرمشهر آزاد شد».
«نخلهای بیسر»؛ وقتی محسن چاوشی از خرمشهر انتقاد میکند
محسن چاوشی خواننده موسیقی پاپ ایران که اصالتا زاده استان خوزستان است و طی سالهای اخیر نیز آثار متعددی را با موضوع دفاع مقدس پیش روی مخاطبان قرار داده، که قطعه «نخلهای بی سر» یکی از همین آثار است. قطعهای انتقادی که خواننده در مقدمه ترانه ضمن توصیفی از حماسه فتح خرمشهر به بیان نکاتی انتقادی از اوضاع پیرامونی این شهر میپردازد.
چاوشی در این ترانه فضای ترانه را به گونهای ترسیم کرده که به مخاطبانش بفهماند که خرمشهر تا چه اندازه برای او از اهمیت برخوردار است. او در ترانهای که کلامش مبتنی بر به کار گیری کلمات و الحانی ساده چیده شده تلاش میکند که خود را به عنوان یک خرمشهری تمام عیار نشان داده و از شرایطی سخن بگوید که گویی همه آنها را جان و وجودش حس کرده است. او در این ترانه میکوشد تا مخاطب را با خود به کوچه پس کوچههای شهری ببرد که کاملا میتوانیم همراه با موسیقی و شعر فضای ترسیم شده را در ذهن تداعی کنیم. کما اینکه همین شرایط موجب میشود تا مخاطبی که با حال و هوای این شهر جنگ زده آشنایی ندارد، همذات پنداری مناسبی پیدا کند.
وی درباره قطعه «نخلهای بیسر» نوشته است: «این آهنگ را تقدیم به مردمان سرزمینم ایران میکنم که یادشان باشد گوشهای از این خاک، مظلوم باقی مانده است، نخلای بیسر، دلنوشتهای است از شهرم خرمشهر که همه وجودم را پر کرده است.»
«پوئم سمفونیهای خرمشهر و حلبچه»؛ همکاری کامکارها با خوانندگان مطرح
«پوئم سمفونیهای خرمشهر و حلبچه» هم یکی از آثار ماندگار موسیقایی در زمینه حماسه آزادسازی خرمشهر است که پاییز سال ۹۰ به آهنگسازی هوشنگ کامکار و خوانندگی بیژن و ارسلان کامکار و ایرج رحمانپور توسط موسسه «آوای باربد» روانه بازار موسیقی شد.
هوشنگ کامکار در توضیح این آلبوم موسیقایی گفته است: «به عنوان یک موسیقیدان ایرانی در قبال فجایعی مانند جنگ در خرمشهر و بمباران حلبچه که به جرات میتوان آنها را وقایع جهانی نامید، احساس مسئولیت کردم و آنچه در توان موسیقایی دارم برای زنده نگه داشتن خاطره آنها در دل نه تنها ایرانیان بلکه جهانیان بصورت پوئم سمفونی بسازم. داستان اشغال خرمشهر و شجاعت دلیرمردان جنوب برای دفاع از میهن، ناموس و آرمانهای خود بر کسی پوشده نیست. مردانی که زندگی خود را در این راه فدا کردند تا سرزمینشان آزاد و دیگران در آسایش و امنیت به زندگی خود ادامه دهند. داستان دلیرمردانی که در کوچههای خرمشهر از بامی به بام دیگر مردانه جنگیدند و از وجب به وجب آن با دستان خالی و اندک سلاح دفاع کردند. فاجعه حلبچه نیز به راستی دردناکترین تراژدی در تاریخ انسان و واقعه دهشتناک جهانی به شمار میآید که دل هر انسان شرافتمندی را به درد میآورد که متآسفانه در ماندگاری و ثبت این نسل کشی چندان اقدام جدی از سوی هنرمندان داخل و خارج نشده است. کودکان و زنان و مردان بیگناهی که بدون دفاع در زیر بمبهای شیمیایی صدام در کوچهها و خیابانها جان سپردند. مادران و پدرانی که کودکان شیرخوار خود را بغل گرفته و افتاده بر زمین جان سپردند و جان داران دیگر نیز خشکیده بر زمین ماندند نوشتن «افسانه خرمشهر و حلبچه» در این راستا و به منظور ثبت گوشهای از این فداکاریها و رنجها در اسفندماه ۱۳۸۹ به پایان رسید که شامل دو پوئم سمفونی خرمشهر و حلبچه است.
«خاک سرخ»؛ روایت تازه محمدرضا علیقلی از خرمشهر
سریال «خاک سرخ» یکی ازمجموعههای تلویزیونی محبوب سیماست که سال ۸۱ در قالب یک مجموعه ۱۷ قسمتی به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا از شبکه اول سیما پخش شد.
خاک سرخ زندگی دختری است بنام لیلا با باز لاله اسکندری که در سالهای قبل از انقلاب از خانواده ی خود جدا میشود و در شب عروسی خود پی میبرد خواهری به اسم لیالی با بازی مهتاب کرامتی دارد و خود نیز اهل جنوب است. از این رو به جست و جو و کشف هویت خویش میپردازد.
موسیقیهای متن ساخته شده برای این سریال توسط محمدرضا علیقلی آهنگساز مطرح سینمای کشورمان ساخته شده است. که این موسیقی از جمله آثار ارزشمند و ماندگار در حوزه ساخت ملودیهای مرتبط با موضوع آزاد سازی خرمشهر به حساب میآید که البته بعدها تولید کنندگان اثر تصمیم گرفتند تا آلبوم موسیقی متن این سریال را نیز منتشر کنند. مجموعهای که با وجود کمبود ابزارهای رسانهای پخش و معرفی آثار موسیقایی آن دوران نیز با استقبال مخاطبان روبه رو و از فروش خوبی هم برخوردار شد.
«خرمشهر»؛ وقتی علیرضا عصار بازی را عوض کرد
علیرضا عصار نیز در آلبوم «بازی عوض شده» که سال ۱۳۹۰ توسط معاونت هنری بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس پیش روی مخاطبان قرار گرفت اثری را برای مخاطبان آثارش منتشر کرد که تمامی قطعاتش مرتبط با مضامین دوران دفاع مقدس بود.
یکی از این آثار «خرمشهر» به آهنگسازی فواد حجازی بود که در قالب ارکسترال تولید شد، اثری که با ترانه سرایی علیرضا شجاع پور ابتدا توصیفی حماسی از سایه شوم جنگ تحمیلی سخن گفته و بعد از آن با لحن متفاوت عصار در خوانش که او را از دیگر هم مسلکانش جدا کرده، به بیان آنچه در خرمشهر و حماسه آفرینیهای رزمندگان گذشت میپردازد.
قطعه «خرمشهر» یکی از قطعههای ماندگار ملی – میهنی علیرضا عصار است که به مدد توانایی علیرضا شجاعپور در مقام شاعر شمایلی از غرور آفرینی ایرانیها با ارائه تمثالی موسیقایی از آرش کمانگیر تا رشادتهای رزمندگان در فتح خرمشهر را به تصویر کشیده که قطعا میتواند در زمره آثار ماندگار مرتبط با موضوع خرمشهر قرار گیرد. شرایطی که به دلیل پیشینه معتبر آهنگساز و نوازندگانش آن را از برخی آثار سفارشی و بی هویت دور ساخته و موسیقی را به مخاطب ارائه میدهد که تاریخ درباره ماندگاری آن قضاوت خواهد کرد.
موسیقی فیلمهای «بلمی به سوی ساحل» به کارگردانی رسول ملاقلیپور به آهنگسازی محسن نفر، «روز سوم» به کارگردانی محمد حسین لطیفی و آهنگسازی علیرضا کهن دیری، «کیمیا» به کارگردانی احمدرضا درویش و آهنگسازی احمد پژمان، علیرضا عصار با قطعه «خرمشهر»، محمد اصفهانی با قطعه «فاتحان خرمشهر»، محمدرضا عیوضی با قطعه «خرمشهر»، محمود جهان با قطعه «یاد خرمشهر»، سعید شهروز با قطعه «غروب سرخ»، مانی رهنما با قطعه «خونهام جای دشمن نیست»، بهرام پاییز با قطعه «خاک خرمشهر»، امیر تاجیک با قطعه «قصه مردای مرد»، نیما مسیحا با قطعه «ترانه فتح»، مهدی یغمایی با قطعه «خاک تن خسته»، بهنام صفوی با قطعه «خاک تب دار»، قاسم افشار با قطعه «خاک وطن»، علی لهراسبی با قطعه «وطن» و محمد علیزاده با ترانه «شهر عشق» از آثاری هستند که طی سالهای گذشته در تجلیل از حماسه آزادسازی خرمشهر به صورت شخصی یا با حمایت نهادهایی چون مرکز موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما تولید کردند.
Δ