حسین مسافرآستانه دبیر سیونهمین جشنواره تئاتر فجر ضمن تشریح مهمترین چالشهای پیش روی این رویداد تأکید کرد، هیچ فرد دیگری در این شرایط تمایلی برای دبیری جشنواره نداشته است. سینما خراسان-گروه هنر-فریبرز دارایی؛ سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر هم همچون دورههای گذشته خود فعالیت خود را در دهه فجر آغاز کرد ولی این بار […]
حسین مسافرآستانه دبیر سیونهمین جشنواره تئاتر فجر ضمن تشریح مهمترین چالشهای پیش روی این رویداد تأکید کرد، هیچ فرد دیگری در این شرایط تمایلی برای دبیری جشنواره نداشته است.
سینما خراسان-گروه هنر-فریبرز دارایی؛ سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر هم همچون دورههای گذشته خود فعالیت خود را در دهه فجر آغاز کرد ولی این بار وضعیت متفاوت از قبل است؛ شیوع ویروس کرونا و تعطیلی فعالیتهای تئاتری به دلیل محدودیتهای اعمال شده، سال سختی را برای تئاتر و هنرمندان تئاتر رقم زد.
در شرایطی که تولید تئاتر به حداقلترین اندازه خود رسید برخی معتقد بودند که صحبت از برگزاری جشنواره تئاتر فجر کاری بیهوده است و باید این جشنواره در این دوره برگزار نشود و بودجه مدنظر برای آن صرف گروهها و هنرمندان متضرر تئاتر در دوران کرونا، شود.
از سوی دیگر بدنه دولتی تئاتر برگزار نشدن جشنواره و تخصیص بودجه مصوب برای این جشنواره را به حمایت از هنرمندان و گروهای تئاتری، امکانپذیر نمیدانست و این کش و قوسها در نهایت با انتخاب حسین مسافرآستانه به عنوان دبیر سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر به برگزاری این جشنواره انجامید.
جشنواره سی و نهم به ۲ شکل پخش آنلاین و اجرای حضوری با ظرفیتی محدود و رعایت پروتکلهای بهداشتی از ۱۱ تا ۲۰ بهمن برگزار میشود و صحبت از کیفیت و کمی و کاستیهای این دوره، با توجه به وضعیت کرونایی تئاتر و همچنین تا زمانی که این دوره به اتمام نرسیده، شاید عجولانه باشد اما بررسی جایگاه و نگاهی که به جشنواره تئاتر فجر در بدنه دولت و هنرمندان و همچنین نگاهی که ۲ قطب دولت و خانواده تئاتر به این هنر دارند، موضوعاتی شد تا گفتگویی را با حسین مسافرآستانه داشته باشیم.
مسافرآستانه از چهرههای باسابقه مدیریت تئاتر ایران است؛ زمانی مدیرعامل انجمن نمایش بوده، دورهای رئیس شورای نظارت و ارزشیابی و مقطعی هم مدیرکل هنرهای نمایشی. وی که پیش تر نیز سابقه دبیری جشنواره تئاتر فجر را داشته درباره جایگاه و اهمیت برگزاری جشنواره تئاتر فجر، سیری که این جشنواره طی کرده و همچنین روندی که باعث آسیب خوردن تئاتر از سوی نگاه مدیران مسئولان و همچنین خود اهالی تئاتر شده، نقطه نظراتش را بیان کرد.
در ذیل بخش اول این گفتگو که با حضور حسین مسافرآستانه دبیر سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر و محسن حسنزاده مدیر روابط عمومی این دوره از جشنواره در سینما خراسان شکل گرفت، آمده است.
* بهانه گفتگوی ما سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر است که این بار واژه بینالمللی را همراه خود ندارد. قبل از پرداختن به خود جشنواره سی و نهم اجازه بدهید گفتگو را از موضوعی دیگر شروع کنیم. تئاتر ایران شرایط سخت کم نداشته و همواره در این شرایط سخت افراد کمی هستند که پذیرای عهده دار شدن مسئولیتی در تئاتر شوند زیرا میدانند که از همه طرف مورد نقد و واکنشهای مختلف قرار میگیرند؛ چه از سوی خانواده تئاتر و چه از سوی رسانهها. کسی گمان نمیکرد برای سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر که وضعیت برگزاریاش در شرایط کرونایی تئاتر در هالهای از ابهام بود، کسی عهده دار دبیری جشنواره شود. شما جزو چهرههای انگشت شمار تئاتر ایران هستند که در کارنامه کاری خود بارها در شرایط سخت تئاتر عهده دار مسئولیت شدهاید. این بار نیز دبیری جشنواره سی و نهم را بر عهده گرفتید به عنوان یکی از معدود چهرههایی که مورد قبول خانواده تئاتر هستید. چرا در شرایط سخت که خودتان میدانید شرایط به چه گونه رقم میخورد، عهده دار مسئولیت میشوید؟
حسین مسافرآستانه: من در دورههای دیگر، دورههای به اصطلاح خوش تئاتر هم گاهی برای دبیری جشنواره و سایر مسئولیتها پیشنهادهایی به من شد که نپذیرفتم زیرا میدانستم نبودن من لطمهای به آن عرصه نخواهد زد و دوستانی هستند که مشتاق پذیرفتن مسئولیت هستند و کار زمین نمیماند. من در دورههای ی مسئولیتی را در تئاتر پذیرفتم که برای آن مسئولیت علیالخصوص جشنواره سی و نهم تئاتر فجر احساس خطر کردم و بر اساس بررسیهایی که انجام دادم متوجه شدم اشتیاقی از سوی دیگران برای پذیرفتن این مسئولیت وجود ندارد. به خوبی برایم روشن شد که در این شرایط کسی تمایلی برای پذیرفتن دبیری سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر ندارد و برای همین دبیری جشنواره را پذیرفتم. جریان جشنواره تئاتر فجر جریانی حیاتی برای تئاتر ایران است و من نیز هر جایی مسئولیتی را پذیرفتم برای خدمت به تئاتر بوده است چون معتقدم تئاتر متعادل کننده تربیت اجتماعی و افکار اجتماعی است و از افراط و تفریط فرهنگی جلوگیری میکند، تئاتر ارتقای آگاهی به همراه دارد. تمام عمرم را سعی کردم برای تئاتر کار کردن صرف کنم اما هر از گاهی که دیدم جریانی از تئاتر ممکن است به خطر بیفتد وارد عمل شدم چون احساس انجام وظیفه میکردم.
مسافرآستانه: در دورههایی مسئولیتی را در تئاتر پذیرفتم که برای آن مسئولیت علیالخصوص جشنواره سی و نهم تئاتر فجر احساس خطر کردم و بر اساس بررسیهایی که انجام دادم متوجه شدم اشتیاقی از سوی دیگران برای پذیرفتن این مسئولیت وجود ندارد. به خوبی برایم روشن شد که در این شرایط کسی تمایلی برای پذیرفتن دبیری سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر ندارد امیدوارم برگزاری جشنواره سی و نهم هم با موانع پیشبینی نشدهای مواجه نشود زیرا هر جا که مسئولیتی را عهده دار بودم شرایط مختلف را مطالعه و بررسی کردهام تا بتوانیم برای شرایط خاص راهکاری داشته باشیم. آرزو میکنم که دیگر شرایط سخت کرونایی و شرایط سخت سیاسی و اقتصادی که به تئاتر لطمه میزند پیش نیاید تا دیگر نیاز به حضور بنده در چنین شرایطی نباشد.
* مدیریت فرهنگی نشان داده که برنامهریزی درستی ندارد و در شرایط سخت بحران زده میشود. در این شرایط بحران زده به دنبال راهی است تا بتواند وضعیت خود را بهتر کند. اینجاست که مدیریت ناکارآمد فرهنگی به سراغ حسین مسافرآستانه میرود و میداند که از چهرههای است که اکثر خانواده تئاتر او را قبول دارند. احساس نمیکنید از شما به گونهای استفاده میکنند تا کاستیهای خودشان را بپوشانند؟ در شرایط کرونایی تئاتر وزارت فرهنگ و ارشاد هیچ برنامهای برای این شرایط بحرانی تئاتر نداشت، رئیس جمهور در سخنان خود از سینما گفت ولی نامی از تئاتر به زبان نیاورد و حالا که به جشنواره تئاتر فجر به عنوان یک ویترین رسیدهاند و حسین مسافرآستانه که میتواند این کار را انجام دهد.
مسافرآستانه: صادقانه بگویم که به آن وجه قضیه فکر نکرده و فکر هم نمیکنم چون تحت هر شرایطی این رخداد برایم اهمیت دارد. این را میپذیرم که اگر از سوی مدیران فرهنگی برنامهای وجود داشت و مدام در شرایط تحمیل برنامهها قرار نمیگرفتیم، الان در شرایط و وضعیت خیلی بهتری قرار داشتیم اما همیشه در دولتهای مختلف شاهد بودیم که در برخورد با یک رویداد، فقط به آن رویداد فکر میکنند و برنامهای از قبل تعیین شده برای آن ندارند و اگر بوده آنقدر دور از منطق و واقعیت بوده که کاربردی نداشته است.
اگر دولتها و مدیران فرهنگی مختلف استراتژی برنامهریزی لازم را برای پیشبرد امور فرهنگی ندارند، ما بهعنوان جامعه تئاتری نباید اجازه دهیم که نبود این برنامهریزی از سوی دولتها و مدیران فرهنگی به آن جریان تئاتری لطمه بزند. وظیفه جامعه هنری این است که اگر رسالتی از بالا برایش تعریف نشده، خودش باید رسالت را بر عهده بگیرد. تاکنون هم دولتهای مختلف حمایتهایی در رویارویی با رویدادها داشتهاند اما پیشبرد امور به دست هنرمندان بوده است. معتقدم در عرصه سینما و تئاتر، جامعه هنری نباید نبود برنامه از سوی مدیران و تصمیم گیرندگان فرهنگی را به عنوان بهانهای برای طرد خود قرار ندهد. این جامعه هنری است که باید برنامهای هدفمند داشته باشد که متأسفانه نواقصی هم از این سمت داریم.
ما باید در درجه اول به فکر کاری باشیم که عاشقش هستیم و بعد به فکر خودمان، اگر جای این ۲ تغییر کند لطماتی را به همراه خواهد داشت که متأسفانه این اتفاق رخ داده و شاهدش هستیم.
* شما پیش تر از این مدیرکل هنرهای نمایشی و مدیرعامل انجمن نمایش بودید. در شورای نظارت و ارزشیابی هم به عنوان رئیس شورا حضور داشتید. علاوه بر اینها در دورههایی دبیری جشنواره تئاتر فجر را هم عهده دار بودید و به طور کلی بیش از ۳ دهه است که در تئاتر ایران در مقام هنرمند و مدیر فعالیت میکنید. سیر جشنواره تئاتر فجر را طی دورههای سپری شده صعودی ارزیابی میکند یا نزولی؟
مسافرآستانه: از جهتی این ارزیابی کار من را سخت میکند چون اگر به نقاط مثبتی اشاره کنم به نوعی در آن دخیل بودم و شاید این سوءنظر پیش بیاید که به دلیل حضور خودم معتقدم که برخی نقاط مثبت بوده است. اگر بخواهم با حذف تأثیرگذار بودن یا نبودن خودم جشنواره را ارزیابی کنم باید بگویم که نفس تأسیس جشنواره تئاتر فجر بسیار هوشمندانه بود. ما دورانی را شاهد بودیم که انقلاب شده و حکومت تغییر کرده بود، نگاهها به نوع عملکرد هنر در گذشته و قبل از انقلاب مثبت نبود و احتمال تعطیلی و بسته شدن فعالیتهای هنری به ویژه در تئاتر، سینما و موسیقی وجود داشت. در چنان شرایطی تأسیس جشنواره با نام فجر برای زنده نگه داشتن هنر امری ضروری، تأثیرگذار و هوشمندانه بود و جانی دوباره به تئاتر و سینمای کشور بخشید. نمیدانم اگر این جشنوارهها شکل نمیگرفت چقدر زمان برای جان دوباره گرفتن تئاتر و سینما نیاز بود. ما در جشنوارههای اولیه سینما و تئاتر شاهد تأثیرگذاری فعالیتهای حتی پیش از انقلاب هنرمندان این عرصه بودیم. بسیاری از هنرمندان فعال پیش از انقلاب دعوت به کار شدند و برگزاری این جشنواره و متعاقب آن جشنوارههای منطقهای جان دوبارهای به هنرمندان تئاتر کشور بخشید؛ هنرمندانی که دست از کار شسته و بلاتکلیف بودند.
ما دورانی را شاهد بودیم که انقلاب شده و حکومت تغییر کرده بود، نگاهها به نوع عملکرد هنر در گذشته و قبل از انقلاب مثبت نبود و احتمال تعطیلی و بسته شدن فعالیتهای هنری به ویژه در تئاتر، سینما و موسیقی وجود داشت. در چنان شرایطی تأسیس جشنواره با نام فجر برای زنده نگه داشتن هنر امری ضروری، تأثیرگذار و هوشمندانه بود روند برگزاری جشنواره تئاتر فجر رو به رشد بود تا جایی که بعد چند سال تکرار جشنواره تئاتر فجر در اندازههای خود با نقدهای فراوان مواجه شده زیرا ما نیاز به رشد داشتیم. نسل جدیدی به تئاتر اضافه شده بود که با سلیقه و ذائقه گذشته کنار نمیآمد و باید روح تازه ای به جشنواره و تئاتر دمیده میشد. به همین دلیل بخش بینالملل جشنواره شکل گرفت و باعث احیای مجدد جشنواره شد و ما دیگر تنها مخاطبان آثار خود نبودیم و آثار ما در مواجهه با هنرمندان دنیا قرار گرفت و دریچهای را باز کرد تا تئاتر ما بتواند از مرزهای کشور خارج شود و در عرصه بینالملل خودنمایی کند. وقتی خارجیها با تئاترهای مدرن نسل جوان ما مواجه شدند، ارتقای فرهنگی ما را تحسین کردند.
این رفتار البته ضمن اینکه فرصتهای خوبی است میتواند تهدیدهایی هم داشته باشد که اگر تهدیدها مطالعه شوند مانعی برای فرصتها نخواهند بود. هر از گاهی تجربه کردهایم که بهانه یک تهدید موجب از دست رفتن یک فرصت شد و در دوران گذشته بسیار شاهد این لطمهها بودهایم. اگر تهدیدها را بررسی و مطالعه کرده باشیم از فرصتها به خوبی بهره خواهیم برد و سینما و تئاتر ایران همچنان در جهان حرف خود را خواهد زد.
یکی از تهدیدهایی که برای جشنواره تئاتر فجر مطرح شد این بود که به جای تأثیرگذاری بر تئاتر دنیا، از تئاتر دنیا تأثیرپذیر باشیم. ما باید برای این تهدید برنامهای میداشتیم نه اینکه جلوی فرصت را بگیریم. این موارد روی جریان تئاتر کشور و به صورت متقابل جریان تئاتر کشور هم روی جشنواره تئاتر فجر تأثیرگذار بود. تا دوره بیست و چهارم ما فراز و نشیب بسیاری داشتیم. دوره بیست و چهارم نقطه عطفی در برگزاری دورههای مختلف جشنواره تئاتر فجر بود ولی چون من دبیر آن دوره بودم شاید صحبت کردن درباره آن گمان خودشیفتگی را ایجاد کند. تا پیش از آن حدود ۷ تا ۸ دوره در برگزاری جشنواره تئاتر مشارکت داشتم. در هر دوره از جشنواره تعدادی نمایشنامه میگرفتیم که در هر دوره به دلیل افزایش فعالان تئاتر و نمایشنامه نویسی بر تعداد آثار دریافتی اضافه میشد. باید در فرصت زمانی کوتاه آثار خوانده و تعدادی از میان آنها انتخاب میشد که قطعاً این فرصت زمانی کوتاه و فرصت کم ارزیابی و بررسی آثار، ضریب خطا را بسیار بالا میبرد. بعد از آن در فرصت زمانی کوتاه دیگری باید تعداد بالایی گروه در این بازه زمانی تمرین و کار میکردند تا در نهایت تعدادی از آنها برای حضور در جشنواره انتخاب شوند. اجرای عمومی آثار سال بعد بر اساس آثار راه پیدا کرده به جشنواره برنامه ریزی میشد.
در دوره بیست و چهارم تحولی اتفاق افتاد که با مخالفتهای متعدد هنرمندان مواجه شد زیرا به روال گذشته عادت کرده و تحمل تغییر را نداشتند. در آن دوره شرط من برای برگزاری این بود که هیچ گونه متنی برای حضور در جشنواره نمیپذیریم و هیچ اثری را برای انتخاب و حضور در جشنواره بازبینی نخواهیم کرد، بلکه از آنچه موجودیت تئاتر کشور در تهران و شهرستانها است برای حضور در جشنواره انتخاب خواهیم کرد. میدانستم که شاید در اولین دوره به دلیل اینکه تولیدات تئاتری سال کم بوده با مشکل مواجه شویم ولی این ریسک را پذیرفتیم تا خودمان را با شرایط برگزاری جشنوارههای جهانی تطبیق دهیم. هیچ جای دنیا شاهد نبودیم که برای شکل گیری یک جشنواره تئاتری کار تولید کنند که بگویند جشنواره برگزار میکنیم. میدانستم که بلافاصله نمیتوانیم همچون جشنواره جهانی برخورد کنیم زیرا آنها مسیری را طی کرده بودند، به همین خاطر تصمیم گرفتیم ما هم این مسیر را از جشنواره بیست و چهارم آغاز کنیم.
این حرکت علیرغم مخالفتهای بسیار آغاز و برگزار شد و حداکثر آنهایی که مخالف بودند، این حرکت را تأیید کردند. جشنواره تئاتر فجر از آن دوره به بعد حرکت جدیدی آغاز کرد و ادامه آن میتوانست به جریان رشد تئاتر کشور سرعت ببخشد که متأسفانه با تغییر دبیر و مدیران همه چیز دوباره از آغاز شروع میشود. در دورههای بعد جشنواره بار دیگر شاهد بازگشتن به شکل و شیوههای گذشته شدیم و جشنواره در شکل برگزاری سیر نزولی پیدا کرد و به دورهای رسید که حتی با مشکل انتخاب دبیر و عدم برگزاری مواجه شد و بعد از آن فکر میکنم جشنواره دوباره روند منطقی خود را پیش گرفت که متأسفانه امسال با شرایط سخت کرونایی مواجه شدیم.
باید تلاش کرد تا جشنواره تئاتر فجر حفظ و هر چه بهتر برگزار شود زیرا جشنواره برای سرنوشت تئاتر ایران چه به لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نقش بسیار حیاتی و مهم دارد. برخی به دلیل عدم اطلاع یا نگاههای تک ساحتی صحبت از تعطیلی جشنواره تئاتر فجر میکنند و معتقدند که تعطیلی جشنواره تئاتر فجر هیچ تأثیری برای تئاتر کشور ندارد و مثال این حرف شأن هم تعطیلی جشنوارههای جهانی تئاتر است. بدون اینکه سیستم تئاتر کشورهای دیگر را بشناسیم و بدانیم که تعطیلی لطمهای چندانی به کارشان نخواهد زد و تعطیل بودن یا نبودن معیاری برای کار کردن شأن نیست و سیستم تعریف شده، برنامه ریزی شده و حمایت تعریف شده بلند مدت دارند. بر عکس ما در ایران برای بحث بیمه یک هنرمند، کار کردن یا نکردنش با مشکلات متعددی مواجه هستیم؛ جشنواره تئاتر فجر در همه جزئیات تئاتریها و تئاتر کشور نقش محوری دارد و در هر شرایطی باید به حیات خود ادامه دهد.
تئاتر مانند بقیه فعالیتهای اجتماعی و به زعم من مهمتر از سایر فعالیتهای اجتماعی باید همراه زندگی باشد و ما میخواهیم زندگی را از این همراهی محروم کنیم به قصد سخت شدن شرایط. این در حالی است که شرایط برای تمام کنشهای اجتماعی سخت شده است و سینما و تئاتر با تطبیق همین شرایط فعالیت کنند. گمان بر این بود که جشنواره سی و نهم با کمبود اثر مواجه خواهد شد زیرا تئاتریها در شرایط کرونایی فعالیت نکرده بودند اما با درخواستهای بسیار بسیار متعددی برای حضور جشنواره یعنی بیش از ۲۰۰ درخواست و اثر مواجه شدیم.
محسن حسنزاده: طی دهههای گذشته، وقتی هنرمندان و مسئولان فرهنگی به یک فهم و اهمیت مشترک در برگزاری جشنواره تئاتر فجر رسیدند، شاهد برگزاری جشنواره اثرگذاری بودیم، جشنواره جریان ساز شد و استعدادهای جدیدی را به تئاتر ایران معرفی کرد. همیشه مسئولان فرهنگی و هنرمندان تئاتر برای تطابق جشنواره با شرایط روز خود و تئاترمان انعطاف پذیری کمی دارند. جدا از بحث دولتی بودن تئاتر و حمایت کردن یا نکردن بخش دولتی، خود جامعه تئاتری هم نگاه واقع بینانه به شرایط خودشان در حوزه تئاتر ندارند. اگر هنرمندان نسبت به ضوابط و قوانین دولتی در خصوص بودجه و باقی مسائل اطلاع لازم را کسب کنند، میتوانند با قدرت بالایی مسائل را به چالش بکشند و به طور حتم در آن وضعیت درصد مرتفع شدن مشکلات هم بیشتر خواهد بود چون جزئی نگرانه و دقیق به موضوعی که محل چالش است پرداخته خواهد شد.
* تئاتر ما تئاتر دولتی است یا بهتر است بگوییم دولتزده. به همین خاطر این نگاه در هنرمندان هم نهادینه شده که همه موضوعات و نکات باید توسط دولت مدنظر قرار گیرد و انجام شود. این نگاه نیز ناشی از مناسباتی است که دولت نسبت به تئاتر تعریف کرده است؛ بودجه در اختیار دولت است، مجوزهای تئاتر از سوی دولت است، سالنهای اصلی دولتی هستند. تئاتر شهر در اختیار دولت است و نمیتواند به عنوان مرکز و کانون توجه تئاتر ایران به شکل یک کمپانی فعالیت کند. وقتی این نگاه وجود دارد به جشنواره تئاتر فجر هم صرف برگزاری نگاه میشود. زمانی بر حسب ضرورت و نیاز بخش بین الملل به جشنواره تئاتر فجر اضافه شد ولی بعد از آن جشنواره در اکثر موارد واژه بینالمللی را یدک میکشد و آثاری در این بخش حضور پیدا میکنند که نه تنها چیزی برای هنرمندان تئاتر ایران ندارند بلکه باید دورههای آموزشی زیر نظر هنرمندان ایران بگذرانند. برای بهتر شدن جشنواره تئاتر فجر هیچ آسیب شناسی درستی انجام نمیشود. حتی بسته به شرایط روز جامعه و تئاتر نیز آسیب شناسی مناسبی انجام نمیشود تا جشنواره با در نظر گرفتن اولویتها و ضرورتهای تئاتر و جامعه شکل و شمایل برگزاری خود را مشخص کند. گویا «صرف برگزار شدن» نگاهی است که هم در مدیران و مسئولان فرهنگی و هم در جامعه تئاتری نهادینه شده است و تنها دغدغه این میشود که جشنواره در هفته اول بهمن ماه برگزار شود یا هفته دوم؛ موضوعات و دغدغهها پیش پا افتاده و سطحی میشود. ضرورت اینکه چرا و به چه دلایلی باید جشنواره تئاتر فجر برگزار شود یا نشود، مشخص نیست و به آن فکر نمیشود.
مسافرآستانه: نکته درستی را اشاره کردید. اگر صادقانه بخواهیم صحبت کنیم باید بگویم وقتی صحبت از تئاتر دولتی، خصوصی و غیره میکنیم در واقع خودمان را مشغول میکنیم. این نگاه باید کنار گذاشته شود و تعریف جامعتر، علمی و کارشناسی برای تئاتر داشته باشیم. فقدان این نگاه، تعریف و برنامه خود به خود ما را به اینجا رسانده است. در جامعه هنری همیشه به دنبال شکلگیری جایی هستیم که تمام مشکلات ما را حل کند، در درجه اول آنجا دولت است ولی به آن نقد میکنیم که هیچ حمایت و برنامه درستی ندارد. بعد به سراغ راه اندازی تشکل میرویم و تشکل صنفی شکل میدهیم ولی بعد از آن دست از کار می کشیم و حتی حاضر نیستیم در جلسات تشکل شرکت کنیم و در عین حال انتظار داریم که تمام مشکلات مان را این تشکل صنفی حل کند. ما خودمان به عنوان هنرمند تشکل کاری نداریم و به نظر من تشکل صنفی نیز کاری فرمایشی است.
در جامعه هنری همیشه به دنبال شکلگیری جایی هستیم که تمام مشکلات ما را حل کند، در درجه اول آنجا دولت است ولی به آن نقد میکنیم که هیچ حمایت و برنامه درستی ندارد. بعد به سراغ راه اندازی تشکل میرویم و تشکل صنفی شکل میدهیم ولی بعد از آن دست از کار می کشیم و حتی حاضر نیستیم در جلسات تشکل شرکت کنیم اینکه یک هنرمند تأثیرگذار و متفکری چه برنامهای برای خود و گروه خود دارد در تئاتر ایران به تعریف درنیامده است. وقتی به کارهای چهرههای مطرح تئاتر ایران هم نگاه میکنید روال فکری مشترکی بین کارهایشان وجود ندارد چون هر بار به ضرورت همان زمان و دغدغهای که ایجاد شده کاری را شکل میدهد و اجرا میکند. در هیچ کجای دنیا ساختار تئاتر به این شکل نیست. تئاتر خصوصی میتوانست مقدمهای برای شکل گیری کمپانیها باشد اما به هرز رفت چون بدون تعریف شروع شد. زمانی که مدیرکل هنرهای نمایشی بودم چندین مصاحبه از من وجود دارد که درباره ضرورت تئاتر خصوصی حرف زدم و گاهی مورد اعتراض هم قرار گرفتم که چرا به عنوان مدیر تئاتر ایران که زیر نظر دولت است از تئاتر خصوصی صحبت و تعریف میکنم.
ضرورت تئاتر خصوصی از نگاه من این بود که دولت به لحاظ بودجه و امکانات پاسخگوی نیاز فعالان تئاتر که هر ساله تعداد زیادی به این فعالان اضافه میشود. با یک بررسی مشخص میشود که اکثر فارغ التحصیلان تئاتر به کارهای دیگری مشغول میشوند و آنهایی که هیچ شغلی در هیچ کجای دیگر نصیب شأن نشده در تئاتر ماندهاند که البته برخی تأثیرگذار بودهاند. همان زمان که من دم از تئاتر خصوصی میزدم افراد زیادی آمدند و درخواست مجوز برای راه اندازی تماشاخانه خصوصی ارائه دادند که من به یک نفر از آنها هم مجوز ندادم به این دلیل که تعریفی از تئاتر خصوصی متصور نبود.
باید جمعی از اهالی تئاتر و علوم بینارشته ای نظیر جامعه شناسی، روانشناسی و عالمان علم اقتصاد شورایی تشکیل داده و تئاتر خصوصی را تعریف میکردند؛ راه اندازی تئاتر خصوصی کاری فردی نیست. در حال حاضر مکانهای تئاتر خصوصی از استاندارد لازم برخودار نیستند ضمن اینکه مدیریت یک تئاتر خصوصی باید دارای مدارک و تجربه تئاتری باشد و جایگاه قابل قبولی به لحاظ فعالیت در عرصه تئاتر به خود اختصاص داده باشد، نکتهای که درباره مدیریت تئاترهای خصوصی در دیگر کشورهای دنیا مدنظر قرار میگیرد. سپس دولت با تأیید و حمایت از هنرمندان مدنظر که دارای سابقه و جایگاه اشاره شدند هستند، تئاتری خصوصی را برای رسیدن به اهداف فرهنگی مشخصی در اختیار آن هنرمند قرار میدهد. در تئاتر دنیا، کمپانیها و جشنوارههای معتبر اهداف فرهنگی از پیش تعریف شده و مشخص هستند. تا زمانی که ما این موضوع را تبیین نکنیم صحبت کردن از تئاتر خصوصی یک شوخی است.
هیچ بررسی لازمی درباره تئاتر خصوصی در ایران انجام نشده و تنها اقدام به صدور مجوز برای متقاضیان مختلف برای راه اندازی تماشاخانه و تئاتر خصوصی کردهایم و افتخار میکنیم که بیش از ۱۰۰ تئاتر خصوصی داریم که اصلاً جای افتخار ندارد.
* این تئاتر خصوصی موجود در ایران روند و کیفیت تولید آثار تئاتری را نازل کرده است.
مسافرآستانه: صد در صد موافقم. کارها به صورت امکان اجرا پیدا کردهاند و ما گمان میکنیم که افراد را مشغول به کار کردهایم که این جفا در حق افراد است. افرادی که باید تجربه کسب میکردند حالا مدعی استادی هستند. پیش تر در ایران نمونههای خوبی از تجربه اندوزی و فعالیت گروهی تئاتر نظیر «کارگاه نمایش» و گروه «آناهیتا» داشتیم که دارای برنامه ریزی مشخص و هدفمندی بودند و میدانستند که توسط چه کسانی مدیریت میشوند و قرار است چه کارهایی انجام دهند، چه کسانی را چگونه آموزش دهند و راستای فعالیت شأن از کجا تا کجاست. الان هیچ شاخصه ای برای تئاتر خصوصی وجود ندارد و هر کسی متنی به دست میگیرد و میگوید که قصد کارگردانی آن را دارد. زمانی هم که بین خانواده تئاتر و همکاران خودمان این حرف را می زنیم، میگویند که شما میخواهید جلوی رشد استعدادهای جوان را بگیرید.
* در حالی که روند موجود نتیجهای معکوس دارد و اکثر استعدادهای جوان را به بیراهه میکشد.
مسافرآستانه: چه آثار ارزشمندی که با اجراهای اشتباه ضربه خوردند و به حاشیه رفتند. یکی از من پرسید چرا رشد نمایشنامه نویسی را در ایران شاهد نیستیم و پاسخ من این بود که یکی از دلایلش بد اجرا شدن نمایشنامه هاست البته جدا از سخت گیری های همیشگی که نسبت به نمایشنامه وجود داشته و دارد. اگر اجرا از آثار غلامحسین ساعدی و اکبر رادی اجراهای خوبی نبودند آنها نیز از نوشتن دست میکشیدند.
تا وقتی که احساس مسئولیت درباره کلیت تئاتر نداشته باشیم، وضعیت مان از این بهتر نخواهد شد، باید در این وضعیت بمانیم و مدام به دنبال نقطه ضعف باشیم تا بر سر دولت و افراد دیگر غر و لند کنیم و خودمان را مشغول کنیم. از دل جامعه تئاتری چندین نفر باید بیایند و با هم گفتگو و مفاهمه کنند. ما در حال حاضر بین عالمان تئاتر دیالوگی نداریم و تا زمانی این دیالوگ بین عالمان تئاتری برقرار نشود هیچ برنامه ریزی برای تئاتر انجام نخواهد شد، اگر هم دیگران برای ما برنامه ریزی کنند فقط به دنبال نقد آن برنامه هستیم که راحت ترین کار است. مطالبات جامعه هنری باید این چیزها باشد نه مطالبههای سطحی، آنی و لحظهای. بدتر از سطحی بودن، مطالبههای ما فردی است و سود خود را در ضرر دیگران دیدن خوب نیست.
* روزی یکی از مدیران رده بالای هنری به من گفت که بسیاری از هنرمندان پیش من می آیند و انتقاد میکنند و زمانی که به آنها قول حمایت و اجرای عمومی داده میشود با خوشحالی میروند و کاری ندارند که وضعیت دیگران چگونه است.
مسافرآستانه: بله، اینگونه بوده است. همه مدیرانی که از حوزههای بیرون به تئاتر آمدهاند در کوتاهترین مدت به این شناخت از هنرمندان می رسند؛ آیا مقصر این امر دولت است یا مدیران و یا هنرمندان تئاتر؟
ادامه دارد…
Δ