کارگردان مستند «سد در سد» با اشاره به اینکه جرقه اولیه این مستند از خبر خودکشی یک جوان کنکوری زده شده است، تاکید کرد مافیای کنکور شبیه فیلمهای جیمزباند نیستند و پیچیدهتر عمل میکنند. سینما خراسان- گروه هنر: مدتی است مستند «سد در سد» با محوریت افشای پشتپرده رازها و فعالیت «مافیای کنکور» در سامانههای […]
کارگردان مستند «سد در سد» با اشاره به اینکه جرقه اولیه این مستند از خبر خودکشی یک جوان کنکوری زده شده است، تاکید کرد مافیای کنکور شبیه فیلمهای جیمزباند نیستند و پیچیدهتر عمل میکنند.
سینما خراسان- گروه هنر: مدتی است مستند «سد در سد» با محوریت افشای پشتپرده رازها و فعالیت «مافیای کنکور» در سامانههای وی او دی منتشر شده و در دسترس علاقمندان قرار گرفته است. هرساله بخش مهمی از جامعه جوان ایرانی برای ساختن رویای آینده خود در پشت صف کنکور قرار میگیرند اما کنکور فقط لایهای ظاهری از یک نظام پیچیده مالی است که در «سد در سد» سعی شده تا نگاهی عمیق به آن شود و از طرف دیگر هم این مستند در سطح باقی نمانده و تنها طرح مساله نکرده است بلکه بهدنبال جواب صریح برای این سوال نسل جوان خانوادهها است که آیا باید کنکور حذف شود و چه جریانی در تداوم کنکور به شیوه فعلی نقش دارد.
عرضه اینترنتی مستند «سد در سد» و موضوع آن بهانهای شد تا با محمدجواد رئیسی کارگردان این مستند گفتگو کنیم.
رئیسی در بخشی از صحبتهای خود تاکید میکند که تصمیم داشته است به مشکلاتی بپردازد که کنکور برای بچهها و خانوادهها به وجود آورده و متأسفانه گاهی هم منجر به خودکشی موفق یا ناموفق شده است، اما خانوادههای این افراد یا خود این افراد حاضر به همکاری در این زمینه نبودهاند.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتگوی سینما خراسان با محمدجواد رئیسی کارگردان مستند «سد در سد» است.
* سالها است در مورد مافیای کنکور صحبت میشود، چه چیز باعث شد شما بخواهید این موضوع را در قالب مستند بیان کنید؟ جرقه اولیه ساخت فیلم از کجا زده شد؟
جرقه اولیه این مستند از خبری شکل گرفت که ما در فضای مجازی دیدیم، متاسفانه هرساله یک سری از بچهها که پشت کنکور هستند دست به خودکشی میزنند، ما در این مورد تحقیق کردیم و متوجه شدیم که اخبار ضد و نقیضی در مورد این مساله وجود دارد، ماجرا پیگیری شد، اما چندان به صورت شفاف کسی تایید نمیکرد، متوجه شدیم که این ماجرا تا حدودی درست است و وارد مساله شدیم.
ما همه چیز را خیلی مقطعی میبینیم و این به کار آسیب میزند، مقطعی میبینیم یعنی به خود دانشآموزان نگاه میکنیم و میگوییم که کنکور باشد یا نباشد. اگر بخواهیم این مساله را حل کنیم باید از قبل، یعنی از سالها قبل، هدایت تحصیلی درستی را برای بچهها رقم بزنیم با بررسی ابعاد مختلف مساله، متوجه شدیم که این یک معضل بسیار جدی هست و تصمیم گرفتیم که کاری در مورد این موضوع بسازیم. در اصل نقطهای که کار را برای ما خیلی مهم کرد و برای ما این امر مسجل شد که حتماً میخواهیم این کار را بسازیم، این بود که عدهای بابت این موضوع دست به خودکشی میزنند.
* این اثر به دنبال راهحلی برای برون رفت از مشکلات سیستم آموزشی کشور است، این مشکلات در چه قالبی در مستند بیان شده و تا چه حد برای بحث کنکور، راه حل ارائه داده است؟
همیشه دوست داشتم در مستندهایی که کار میکنیم، از چالش یا مشکلی صحبت کنیم و بتوانیم راه حل آن را نیز ارائه دهیم. برای مثال مستندهای قبلی مثل «سکوهای صورتی» و «مخترع آهنی» را نام میبرم. وقتی راه حل ارائه شود، یعنی هنوز به بن بست نرسیدهایم، یعنی هنوز این امید هست که این مشکل را بتوانیم حل کنیم و اگر این اتفاق نمیافتد به خاطر مسئولین و یا موانعی است که در راه وجود دارد، باید این موانع را کنار زد و تنبلی را کنار گذاشت تا بشود به این راه حل رسید و مشکل را حل کرد.
در این فیلم هم ما راهحل ارائه دادیم، بر اساس آن چیزی که در تحقیقات به آن رسیده بودیم و صحبتی که با بعضی از دانشجوهای خارج از کشور و کارشناسها انجام داده بودیم، البته راه حل مساله کنکور از سالها قبل در مجلس دنبال میشد، ولی آن راه حل کاملی نبود، راهحلی که مجلس دنبال میکرد بحث حذف کنکور و یا قانون اصلاح کنکور بود و این کافی نبود. ما در تحقیقاتمان متوجه شده بودیم که راه حل واقعی چیز دیگری است و آن هم اصلاح نظام درآمد و یک کلاننگری به مساله کنکور است.
باید مساله درآمدزایی، مساله اشتغال، مساله سطح مدرک گرایی در جامعه، و خیلی از مسائل مختلف را بررسی کرد تا بتوانیم یک راه حل اساسی ارائه دهیم. ما در تحقیقاتمان این مساله را متوجه شدیم و به همین خاطر در انتهای مستند به سمت ارائه راه حل رفتیم و به نظر خود من این راه حل امکانپذیر و شدنی است، اما زمان میبرد، سخت است و شاید یکسری موانع قانونی داشته باشد، باید قوانین اصلاح شوند و یکسری کلاننگری هایی میخواهد که متاسفانه در سیستم آموزشی ما وجود ندارد. ما همه چیز را خیلی مقطعی میبینیم و این به کار آسیب میزند، مقطعی میبینیم یعنی به خود دانشآموزان نگاه میکنیم و میگوییم که کنکور باشد یا نباشد. اگر بخواهیم این مساله را حل کنیم باید از قبل، یعنی از سالها قبل، هدایت تحصیلی درستی را برای بچهها رقم بزنیم و اگر بخواهیم این هدایت تحصیلی درست رقم بخورد، باید بحث درآمدی کشور و توازن درآمدها در بین رشتههای مختلف درست شده باشد.
لذا یک کلاننگری نیاز است و باید در درازمدت به آن نگاه کرد. متاسفانه الان نگاه دقیقی به این راه حل نیست. همیشه وقتی حرف از کنکور میشود، صرفاً دنبال حذف کنکور هستند یا دنبال اصلاح نحوه پذیرش دانشجویان در دانشگاهها، که آن هم ارائه سوابق تحصیلی به دانشگاهها است؛ اینها راه حل های کوتاه مدت هستند، راه حل بلند مدت همان بحث هدایت تحصیلی درست در سیستم آموزشی و اقتصاد درست در کشوری اقتصادی است که بتواند شغل بیافریند، اقتصادی که بتواند بین همه رشتهها توازن درآمدی داشته باشد، و اینطور نباشد که فقط چند رشته پزشکی و حقوق و وکالت درآمد بالایی داشته باشند. همه دنبال این مدل رشتهها هستند.
باید معلمها درآمد داشته باشند، مهندسها درآمد داشته باشند، رشتههای مختلف صنایع هوایی، دانشهای نوین در رشتههای مهندسی، مثل مهندس صنایع غذایی و رشتههای مختلفی که داریم، همه اینها درآمدهای متوازنی داشته باشند، این همان راه حل بلند مدت و دراز مدت است که باید برویم به سمتش، که این مساله تا حدود بسیار زیادی حل بشود.
* سالها است که میشنویم موسسات آموزشی دلیل اصلی عدم حذف کنکور هستند، تا چه حد تصویری که در مستند «سد در سد» میبینیم با واقعیت و پشت پرده مافیای کنکور همخوانی دارد و به آن نزدیک شده؟
باید نگاه دقیقی به ماجرا داشت، وقتی حرف از مافیا میزنیم برخی تصور میکنند که مافیا یعنی یکسری شبکههای زیرزمینی با قیافههای خاص و لباسهای خاص شبیه به فیلمها، در صورتی که مافیا یک تعریفی دارد در ادبیات سیاسی و مسائل کشوری، ما هر جا یکسری ضعفهای قانونی، یکسری مشکلات قانونی و یکسری خلاءهای قانونی و یا ضعفها و خلاءهای سیستمی داریم، یعنی جایی که این چنین مشکلاتی در ساختارش وجود داشته باشد، آنجا یکسری افراد سوءاستفاده گر شکل میگیرند که از آن خلاء و ضعف نهایت استفاده را میبرند، حالا استفادههای مختلف مالی، شهرت، قدرت، که معمولاً به مردم فشار وارد میکند، این افراد بعد از یک مدت در آن محل که گفتیم چالهای وجود داشته و اینها پرورش پیدا کردند، صاحب قدرت میشوند.
در ماجرای کنکور نفع ریالی و پول زیاد در جیب کسانی میرود که هرسال از چاپ کتب، از برگزاری امتحانها، از گرفتن پول مشاورهها و پول معلم خصوصیها، درآمدهای کلان آنچنانی دارند؛ به اینها مافیا میگویند، ولی اینها همان افرادی هستند که از اینجا استفاده میکنند، اینکه این افراد در سیستم کشور چقدر نفوذ دارند، اثباتش خیلی سخت است لذا اگر ما بخواهیم برویم به سمت حل آن مشکل، آن افراد چون صاحب قدرت هستند این اجازه را نمیدهند، این مافیا اینطور شکل میگیرد. اگر بخواهیم بگوییم مافیا دستهای پشت پرده و سیستمهای مخوفاند، واقعاً اینطور نیست، چیز به ظاهر ترسناکی نیست، مثل فیلمهای جیمز باند و جاسوسی نیست، مدلش فرق میکند، مدلش مثل یکسری قدرت طلبیها که در بستر یکسری ضعفها و چالشهای مدیریتی در کشور بوجود آمده است، هست.
اگر بخواهیم نگاه کنیم در ماجرای کنکور چه کسی نفع ریالی و مالی میبرد از این ماجرا، نفع ریالی و پول زیاد در جیب کسانی میرود که هرسال از چاپ کتب، از برگزاری امتحانها، از گرفتن پول مشاورهها و پول معلم خصوصیها، درآمدهای کلان آنچنانی دارند؛ به اینها مافیا میگویند، ولی اینها همان افرادی هستند که از اینجا استفاده میکنند، اینکه این افراد در سیستم کشور چقدر نفوذ دارند، اثباتش خیلی سخت است، ما در این فیلم هم به این سمت نمیتوانستیم برویم، یعنی واقعاً اثبات کردن اینکه این افراد از نظر اجرایی چقدر دستشان در کار است، کار راحتی نیست.
مسئولیت با مراکز و مسئولین قضایی هست و آنها باید بررسی کنند و به تخلف رسیدگی کنند، اما آن چیزی که بر ما مسجل بود و ما در فیلم نشان دادیم این بود که اساساً ضعف این مساله کجا است و چه کسانی دارند از این ضعف استفاده میکنند و از چه کسانی در ابعاد مختلف سوءاستفاده میشود. از نظر حقوقی، از نظر اخلاقی، از نظر علمی و مسائل دیگر که ما در فیلم به این جهت رفتیم، و آن چیزی که فکر میکنیم میشود گفت مافیای کنکور را در فیلم نشان دادیم و به نظرم درست نشان دادیم.
هستند کسانی که شاید نفع مالی دیگری هم ببرند، ولی خیلی کمترند، یعنی ما به آن بخش اصلی اشاره کردیم، بی شک این وسط یکسریها هستند که نفع مالی کم و بی شی دارند، ولی آن کسی که نفع اصلی را میبرد معمولاً موسسات کنکوری هستند. برخی از موسسات کنکوری زیر نظر آموزش و پرورش هستند، بعضی زیر نظر وزارت علوم هستند و به قول معروف مجوزشان را از آنجا میگیرند، ولی الان برای خودشان قدرتی پیدا کردند و به شدت در بازار کتاب نقش دارند، بخش زیادی از بازار کتاب کشور دست این گروه است، بخش زیادی از درآمدهای کلاسهای کنکوری به معنی برگزاری کلاسها و امتحانها و مجموعه همه اینها، یک بخش زیادی درآمد دارد که بعضی از مسئولین سه چهار سال قبل میگفتند سالانه هشت هزار میلیارد است، میشود حساب کرد با دلار آن موقع به چه مبلغی میرسیم.
* چه موانعی برای ساخت مستند پیش روی شما بود؟ کجا مجبور شدید مسیرتان را تغییر دهید که بتوانید حرف خودتان را بزنید؟ اساساً شخص یا گروهی بودند که موانعی برای شما ایجاد کنند و شما را مجبور به تغییر روش و مسیر کنند؟ از جانب گروه یا گروههایی تهدید نشدید؟
ما با مسالهای مواجه شدیم که مسیر فیلم عوض شد و آن مساله این بود که ما میخواستیم به مشکلاتی که کنکور برای بچهها و خانوادهها به وجود آورده که گاهی منجر به خودکشی موفق یا ناموفق میشود بپردازیم، میخواستیم به این حوزه ورود پیدا کنیم، اما متاسفانه خانوادههای این افراد یا خود این افراد حاضر به همکاری نبودند، ما سعی کردیم که با بعضی ارتباط بگیریم ولی حاضر به همکاری نبودند، لذا مسیر فیلم ما عوض شد و مجبور شدیم به سمت یکسری بحثهای کارشناسی و مصاحبه با مسئولین برویم و مصاحبه با بچهها کم شد، زمانی که میخواستم فیلمنامه کار را بنویسم، فکر میکردم که بیشتر میتوانم روی این مساله مانور بدهم، ولی خیلی از خانوادهها به خاطر حفظ آبروی خودشان حاضر نبودند در مورد این مسائل صحبت کنند و البته از جایی تهدید نشدیم.
اگر بخواهیم بگوییم مافیا دستهای پشت پرده و سیستمهای مخوفاند، واقعاً اینطور نیست، چیز به ظاهر ترسناکی نیست، مثل فیلمهای جیمز باند و جاسوسی نیست، مدلش فرق میکند، مدلش مثل یکسری قدرتطلبیها که در بستر یکسری ضعفها و چالشهای مدیریتی در کشور بهوجود آمده است، هست * در این مستند هیچکدام از نمایندههای مجلس را نمیبینیم که در مورد بحث به این مهمی صحبت کنند و حتی نمایندهای از وزارت علوم دیده نشده و فقط وزیر آموزش و پرورش اسبق صحبت کرده است. دلیل عدم همراهی نمایندهها و نمایندههای وزارت علوم چه بوده و چرا در مورد موضوع به این مهمی غایب هستند؟
مطمئناً میتوانم بگویم عدم پاسخگویی دلیل اصلی بود. ما با بسیاری از نمایندههای مجلس و وزرای سابق نامه نگاریهای زیاد و تماسهای مکرر داشتیم، ولی متاسفانه اصلاً حاضر به پاسخگویی نبودند، بعضی در برنامههای دیگر صحبت کرده بودند ولی مقابل دوربین ما حاضر به صحبت نبودند و بعضی بودند که حین جستجوی اینترنتی متوجه شدیم هیچ وقت پاسخگو نبودهاند، یعنی هیچ وقت ما ندیدیم که فلان اقا یا فلان مسئول با اینکه سالهای سال که نماینده مجلس یا وزیر بوده، جایی صحبت کرده باشد.
نزدیک دو سه ماه تماس مکرر و نامهنگاری داشتیم با رییس دفترشان و واسطه میفرستادیم و از آنها میخواستیم حداقل ۱۰ دقیقه ما را ببینند، حتی شده با موبایل یا در یک راهرو چند لحظه چند سوال بپرسم، حاضر نبودند در مورد این مساله صحبت کنند. چون خودشان میدانند در این مساله به شدت کوتاهی وجود دارد، به شدت مشکل وجود دارد، که نمیتوانند پاسخگو باشند.
فرض کنید کسی که نزدیک به ۱۰ سال نماینده مجلس یا وزیر بوده، هیچ اتفاقی در دوران آن فرد نیفتاده، خب از این بهتر چه کسی را میشود پیدا کرد و پرسید چرا کاری نکردی، بی شک آن فرد بهتر از همه میداند که هیچ جوابی ندارد و جلوی دوربین پاسخی ندارد، برای همین مصاحبه نمیدهد، البته مستندسازان ترفندهایی دارند که با سوالاتی حاشیهای یا با عنوان ثانوی بروند و سوال اصلی را بپرسند، ولی به ما حتی این فرصت هم داده نشد که این کار را کنیم.
در گفتگوها سعی میکردیم بگوییم موضوع خیلی کلی است و در مورد مشکلات آموزش و پرورش است، ولی به هرحال هرطور که مساله را مطرح میکردیم اصلاً به سمت مصاحبه نمیآمدند. آقای بطحایی که وزیر اسبق آموزش و پرورش بود خیلی راحت و مشتاقانه دعوت ما را پذیرفت و قرار گذاشتیم و با وی مصاحبه کردیم، مسئولین سازمان سنجش هم انصافاً همکاری خیلی خوبی داشتند. و همچنین آقای مجید حسینی که استاد دانشگاه بود و مسئولیت سیاسی نداشتند، ولی مابقی وزرا و نمایندههای مجلس به هیچ وجه حاضر به همکاری نبودند.
* بین جوانان و نوجوانان و خانوادههایشان، کنکور مرحله آخر خوشبختی و دروازه ورود جوانها به خوشبختی و دنیای کار تلقی میشود. در این مستند چقدر سعی شده این طرز تفکر تغییر داده شود و یا اگر این طرز تفکر درست است به شکل مناسبی به خانوادهها نشان داده شود؟
اینکه در خانوادهها این تفکر وجود دارد که یک امر بدیهی است، اما میخواستیم به طور غیر مستقیم این تفکر را اصلاح کنیم. میتوانستیم به خانوادهها مستقیماً بگوییم که این تفکری که شما دارید غلط است اما این راه را انتخاب نکردیم و به جای اینکه به طور مستقیم به خانوادهها بگوییم که تفکر غلطی دارند، از یک راه دیگر رفتیم، به خانوادهها اصل ماجرا و پشت پرده ماجرا را نشان دادیم که ریشههای شکلگیری این تفکر خیلی نرم و غیرمستقیم هدف قرار داده شود.
اصولاً اگر بخواهید به یک نفر بگویید تفکرش اشتباه است، وقتی مستقیماً اشاره کنید، با شما زاویه میگیرد و جلوی شما گارد میگیرد، و به حرفتان گوش نمیدهد، اگر ما مستقیماً اشاره کنیم، خانواده پاسخ میدهد که شما نمیدانید و آینده فرزندمان برایمان مهم است و از این قبیل توجیهات، به خاطر همین یک راه فرعی انتخاب کردیم اصولاً اگر بخواهید به یک نفر بگویید تفکرش اشتباه است، وقتی مستقیماً اشاره کنید، با شما زاویه میگیرد و جلوی شما گارد میگیرد، و به حرفتان گوش نمیدهد، اگر ما مستقیماً اشاره کنیم، خانواده پاسخ میدهد که شما نمیدانید و آینده فرزندمان برایمان مهم است و از این قبیل توجیهات، به خاطر همین یک راه فرعی انتخاب کردیم و پشت پرده مساله و زمینههای شکلگیری این مساله را نشان دادیم تا خانواده ناخودآگاه متوجه شود. در فیلم مستقیم به سمت ماجرا نرفتیم، بلکه در بخشهایی اشاره کردیم که شاید بیست درصد ماجرا باشد و مابقی کار پشت پرده و بحث قانونی است که در سالهای مختلف اتفاق افتاده و باید در آینده اتفاق بیفتد.
* افراد مهمی در قالب اکران خصوصی پای این صحبتها نشستند و راجع به این مستند صحبت کردند. چقدر گروههای هدف جامعه مخاطب این مستند بودند و آیا قبل از اکران اینترنتی و تلویزیونی این مستند به خانوادهها نشان داده شد و بازخوردی از خانوادهها گرفته شد؟
زمانی که فیلم آماده شد، بیشتر در محافل خصوصی برای کارشناسها اکران شد و برای خانوادهها به نمایش گذاشته نشد، علتش این بود که زمانی که در حال پژوهش و ساخت کار بودیم، همزمان در بازه ۵ یا ۶ ماهه ساخت و به خصوص در مرحله تحقیق به شدت با خانوادهها و دانش آموزان دبیرستانی ارتباط گرفته بودیم. نکاتی که فکر میکردیم لازم است را آنجا مطرح میکردیم و پاسخ را میشنیدیم،
به عنوان مثال: چرا کنکور از نظر بچهها مهم است؟ یا مسائلی که مخاطب عام بیان میکند، مثل: چارهای نداریم و همه آینده بچهها گره خورده به کنکور و کاری از ما ساخته نیست و باید مثل بقیه رفتار کنیم و از این قبیل عناوین. در طول کار با این موارد برخورد داشتیم. بعد از اتمام کار، اکرانهایی برای کارشناسان داشتیم که بازخوردهای خوبی گرفتیم و البته طبیعتاً نقدهایی هم داشتند، بعضی نقدهای فرمی و فنی داشتند و بعضی نقدهای محتوایی، خیلی طبیعی است و ما از آنها تشکر کردیم و به هر حال این نکات را شنیدیم ولی بیشتر تمرکزمان برای بعد از اکران بود.
از زمانی که کار پخش شده بازخوردها خوب بوده، تا جایی که توانستند از طریق فضای مجازی با ما ارتباط گرفته و پیغام فرستادند و الحمدلله از بازخوردها راضی بودیم. البته یکی از برنامههای ما این بود که از طریق نهادهایی مانند آموزش و پرورش بتوانیم این فیلم را در مدارس یا آموزش و پرورش برای والدین پخش کنیم، ولی با توجه به اینکه یک مقدار نقد فیلم تند است، نمیدانیم که مسئولین همکاری میکنند یا خیر. به هر حال، خیلی دوست داشتیم این فیلم را در جمع والدین و اولیا مربیان در مدارس پخش کنیم.
* آیا این مستند ادامه هم خواهد داشت؟ یعنی اگر بگوییم در این ورژن به موضوع کنکور و مسائل پیرامون کنکور پرداخته شد، آیا قرار است ادامهای هم داشته باشد و شما تمایل دارید درباره مشکلات دیگر سیستم آموزشی مستند بسازید؟
بله، یکی از طرحهای ما این است که قسمت دوم این فیلم را بسازیم، ولی معمولاً هر زمان حرف از ساخت قسمت دوم فیلم میشود، درگیر مسائل تولید و شرایط کار میشویم. از نظر علاقه و احساس دغدغه دوست دارم به قسمت دوم بپردازم، و به راهکار. ما در قسمت اول یعنی «سد در سد»، در انتهای کار راهکار را نشان دادیم، اما به صورت خیلی خلاصه، من تمایل دارم در قسمت دوم به یک راهکار به صورت مفصل تر اشاره کنم و یک فیلم صرفاً در مورد راهکار برای ایران بسازم. این علاقه را داریم، ولی شرایط و برنامههای گروهمان باید این امکان را فراهم کند.
* اگر قرار باشد در مورد مشکلات دیگری در سیستم آموزشی مستند بسازید، آن مستند با چه موضوعی ارائه خواهد شد و به نظر شما چه موانعی بر سر راه ساخت آن مستند وجود خواهد داشت؟
در حال حاضر آمادگی ذهنی ندارم، ولی در آموزش و پرورش دو مشکل داریم، یکی بحث کنکور و دیگری بحث هدایت تحصیلی. در مورد هدایت تحصیلی در مجموعه خودمان آقای کارگر مستند «راهی به هر جهت» را ساختند که مستند خوبی هست، به خاطر همین الان ایدهای ندارم که بخواهم کار کنم، اما اگر بخواهم باز هم در مورد سیستم آموزشی کار کنم، همین بحث آینده بچهها و عدم هدایت درست بچهها به نقطه مشخص را انتخاب میکنم. این مسائل به هم پیوسته و به هم پیچیده است و خیلی تفکیک نمیشود، من هم اگر بخواهم کار بسازم، در مورد همین موضوع و سوژههای دیگر کار خواهم ساخت.
* مدتی پیش مستندی به نام «مافیای کنکور» ساخته شده است، چقدر مستند «سد در سد» با آن مستند و آثار دیگری که با موضوع کنکور وجود دارند، تفاوت دارد؟
طبیعی است که هر مستندسازی که ایدهای به ذهنش میرسد و سوژهای پیدا میکند، سرچ میکند و نمونههای مشابه را میبیند و فکر میکند که آیا کسی این موضوع را ساخته یا نه. ما همان ابتدا که به فکر ساخت مستند بودیم، نمونههای مشابه را دیدیم، چند مستند کار شده بود، اما همه به طور خلاصه بود، مثلاً به تاریخچه ورود نکرده بودند و نگفته بودند این مشکل از کجا شروع شده. بعضی میگفتند ما الان این مشکل را داریم که مافیایی وجود دارد و در مورد ابعاد آن مافیا صحبت میکردند، اما ما چند چیز در فیلم داشتیم، اول اینکه مشکل چطور درست شده، یعنی زمینههای پیدایش این مشکل چه بوده و الان چه ابعادی دارد، چه اتفاقاتی رقم میخورد و راه حل چیست، این سه چیز را من در یک مستند کنار هم ندیدم، به خاطر همین فکر کردم که حتماً میتوانم این مستند را بسازم، تفاوت مستند «سد در سد» با مستندهای دیگر این بود، البته آنها هم مستندهای خوبی هستند، اما هر مستندی یک موضوعی دارد، ما سعی کردیم یک تاریخچه و زمینههای پیدایش این مشکل را به همراه راه حل بگوییم، به خاطر همین فکر میکنم که بین این مستند و مستندهای دیگر تفاوت وجود دارد.
ما حرفی داشتیم که در فیلمهای مشابه نبود و من آن را ویژه فیلم خودمان میدانم، آن هم اینکه ما در بخشی از مستند به افرادی که از این جریان سوءاستفاده میکنند پرداختیم، یعنی باندهای تقلب و کلاهبرداری و…، به این مسئله هم قبلاً در رسانهها پرداخته نشده بود ما حرفی داشتیم که در فیلمهای مشابه نبود و من آن را ویژه فیلم خودمان میدانم، آن هم اینکه ما در بخشی از مستند به افرادی که از این جریان سوءاستفاده میکنند پرداختیم، یعنی باندهای تقلب و کلاهبرداری و…، به این مسئله هم قبلاً در رسانهها پرداخته نشده بود و ما توانستیم به آن بپردازیم و بسیار موضوع مهمی است.
یکسری واقعیتهای بسیار تلخ در این مساله وجود دارد، که ما بنا بر یکسری ملاحظاتی که دوست نداشتیم بیش از حد نگرانی برای خانوادهها ایجاد کنیم، خیلی بازش نکردیم و صرفاً در لفافه و به صورت ریز و ظریف اشارهای به آنها کردیم که در فیلم هست.
مثل جایی که یک نفر در مورد باندهای کلاهبرداری صحبت میکند، نکته ظریف ما سوءاستفادههای اخلاقی بود، سوءاستفادههایی که کلاهبردارها از بچهها انجام میدهند. به نظر من خیلی مساله مهم و دردناک است و یک زنگ خطر است که باید فکری برای این وضعیت شود. یک مساله در کوتاه مدت آسیب میزند، یک مساله در میان مدت آسیب میزند، یک مساله هم در بلندمدت آسیب میزند، کنکور در هر سه اینها آسیب میزند، هم در کوتاه مدت به جهت کلاهبرداری و بینظمی و انواع و اقسام سوءاستفادههایی که رقم میزند، در میان مدت نظم آموزشی بچههای مقاطع مختلف را دچار آسیب میکند، و در دراز مدت در سیستم آموزشی نسل جوان ما شکافی ایجاد میکند که آینده و شغل و زندگی اینها را به خطر میاندازد و به نوعی آینده اقتصادی سیاسی، برنامهریزی و همه جهات کشور از نظر نیروی انسانی را به خطر میاندازد.
لذا اهمیت مساله طوری است که اگر ۱۰ فیلم هم ساخته شود اولاً اینکه اشکال ندارد، دوماً اینکه با نوع برخوردی که با مساله میشود ما احساس کردیم که انگار دردناک بودن مسئله برای آقایان مسئول خیلی جا نیفتاده، هرچند که قبلاً راجع به آن زیاد صحبت شده است. با این نگاه فیلم را ساختیم که انشاالله بتواند بیداری ایجاد کند، هم در مردم برای مطالبه گری هم در مسئولین برای حرکت به سمت حل این مشکلات.
Δ