در جستجوی بازیگر پشت‌پرده جنگ «قره‌باغ»/ خودکشی رسانه‌ای نکنیم!

کارگردان «داغ قره‌باغ» ضمن اشاره به فرآیند تولید این مستند، ایجاد محدودیت در دسترسی به آرشیوهای تاریخی مرتبط با این رویداد در صداوسیما را یک خودکشی رسانه‌ای در برابر هجمه دیگران توصیف کرد. سینما خراسان-گروه هنر- محمد صابری، نیوشا روزبان: مستند «داغ قره‌باغ» روایتی است دست اول از یک مناقشه تاریخی؛ مناقشه‌ای پیچیده و پرابهام […]

کارگردان «داغ قره‌باغ» ضمن اشاره به فرآیند تولید این مستند، ایجاد محدودیت در دسترسی به آرشیوهای تاریخی مرتبط با این رویداد در صداوسیما را یک خودکشی رسانه‌ای در برابر هجمه دیگران توصیف کرد.

سینما خراسان-گروه هنر- محمد صابری، نیوشا روزبان: مستند «داغ قره‌باغ» روایتی است دست اول از یک مناقشه تاریخی؛ مناقشه‌ای پیچیده و پرابهام بر سر یک سرزمین. این مستند ۷۰ دقیقه‌ای، تاریخچه‌ای کامل از آغاز نزاع میان آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه «قره‌باغ» پس از فروپاشی شوروی و همچنین نقش‌آفرینی دیگر کشورها در مسیر تشدید بحران و یا ایجاد ثبات در این منطقه را ارائه می‌دهد.

سینا حسین‌پور مستندساز آذری ساخت این مستند را برعهده داشته است. کارگردانی که پیش از این مستندی با نام «نار و انار» را با موضوع شرایط شیعیان کشور آذربایجان جلوی دوربین برده بود و حالا مستند «داغ قره باغ» را درست در زمان فصل تازه‌ای از اوج‌گیری درگیری‌ها در این منطقه حساس، آماده عرضه کرده است.

این مستند تازه‌ترین محصول مجموعه «سفیر فیلم» است و آغاز انتشار اینترنتی آن بهانه‌ای شد تا با سینا حسین‌پور کارگردان و محمدصالح سلطانی معاون رسانه و جریان‌سازی مرکز سفیر فیلم به گفتگو بنشینیم.

در این گفتگو درباره اهمیت منطقه «قره باغ» و نقش میانجی‌گری ایران برای حل مشکلات و منازعات در این منطقه توضیحاتی ارائه شد و در مقابل ضعف جدی فعالان رسانه‌ای ایران در زمینه تولید محتوا برای عرضه در میدان رویارویی روایت‌ها درباره تحولات تاریخی و نقش کشورهای غیر در این منازعات، مورد انتقاد قرار گرفت.

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفتگوی سینما خراسان با سینا حسین‌پور کارگردان مستند «داغ قره‌باغ» و محمدصالح سلطانی معاون رسانه و جریان‌سازی مرکز سفیر فیلم است.

* اصلی‌ترین کنجکاوی درباره مستند «داغ قره‌باغ» همزمانی عرضه آن با تحولات اخیر در منطقه است؛ شاید این ابهام به‌وجود بیاید که این مستند یک واکنش سریع به یک موج رسانه‌ای بوده است. برای مقدمه توضیحی درباره سابقه این مستند و فرآیند تولید آن می‌دهید.

سینا حسین‌پور: مساله قره باغ پیچیده‌ترین مساله خاورمیانه است و با هیچ مساله دیگری از جمله کشمیر و یا کردستان عراق قابل مقایسه نیست، هر مساله‌ای هرچقدر پیچیده‌تر باشد نیاز به روشنگری بیشتری دارد از طرفی به دلیل اشتراک‌های قومی و مهم‌تر از آن مذهبی با جمهوری آذربایجان، مساله قره باغ صرفاً یک مساله خارجی برای ما نیست، یعنی در حوزه روابط خارجی صرف تعریف نمی‌شود و مستقیماً بر امنیت ملی ما تاثیر می‌گذارد. همانطور که اتفاقات داخل ایران هم مستقیماً بر جمهوری آذربایجان تاثیر می‌گذارد. به‌عنوان مثال زمانی که شهید بزرگوار سردار سلیمانی به شهادت رسید، جمهوری آذربایجان به معنای واقعی کلمه به هم ریخت و همانطور که در فیلم هم به آن اشاره شده بود، سعی کردند این فضا را کنترل کنند.

ما به‌عنوان فعال فرهنگی آذربایجانی اطلاع داشتیم که مساله قره‌باغ و درگیری‌هایی که بین ارمنستان و آذربایجان وجود دارد، گره‌ای است که اگر روزی این زخم دوباره باز شود، بازهم امنیت ملی ما به خطر می‌افتد. اما متاسفانه جزییات این مساله تا امروز توسط رسانه‌های ایرانی مطرح نشده و این واقعاً دردناک است. چرا که ما حضور فعالانه‌ای در این حوزه داشتیم و مستقیماً با لابی‌های ترکیه و آمریکا درگیر بودیم.

در حال حاضر به جرم اینکه چرا نسبت به اتفاقات قره‌باغ بی تفاوت هستیم، هجمه‌های رسانه‌ای بسیاری علیه ما وجود دارد، این در حالی است که از همان ابتدای بحران در این منطقه، ایران تمام تلاش خود را برای ایجاد صلح و امنیت کرده است، به گونه‌ای که از ۳ صلحی که بین این دو کشور در مقاطع مختلف امضا شده، ۲ صلح با تلاش ایران رقم خورده است، به گونه‌ای که یکی از این ۲ صلح در تهران با حضور روسای جمهور ایران، آذربایجان و ارمنستان بسته شده است.

اما متاسفانه یک فریم از تصاویر این اتفاق‌ها امروز در دسترس ما نیست که بتوانیم از آن در مستندمان استفاده کنیم، چرا که برخی از دوستان اعتقاد دارند که این فیلم‌ها و آرشیوها سرمایه‌های صدا و سیما است و آن را بیرون نمی‌دهند!

* شما پیش‌تر یک مستند دیگر نیز درباره آذربایجان با نام «نار و انار» ساخته بودید، ریشه دغدغه شما درباره این منطقه چیست؟

حسین‌پور: متاسفانه رسانه‌های ما عموماً مرکزگرا هستند و برای تولید، دغدغه مرکزنشینان بیشتر به چشم می‌آید. چرا؟ منِ مستندساز و یا خبرنگار آذربایجانی، کرد، بلوچ و …باید به دنبال ساخت آثاری باشیم که بقیه دوستان از دستشان بر نمی‌آید. درباره رویدادی که ۱۰ روایت از آن وجود دارد، دیگر نیازی نیست که من هم ورود پیدا کنم و روایت یازدهم را ارائه دهم، در حالی که آن ۱۰ روایت می‌تواند از روایت من خیلی کامل‌تر باشد.

بهتر است که افرادی مانند من به دغدغه‌هایی بپردازیم که دست دیگران از آن کوتاه است، مساله قره‌باغ یک مساله بسیار مهم است و اذهان عمومی آذربایجانی‌های ایران هم نسبت به این مسائل حساس است، تا وقتی که این مسائل باز نشده و ابعاد آن را تبیین نکرده‌ایم، در موضع ضعف قرار داریم و آسیب‌پذیر هستیم. در همین راستان به سراغ آذربایجان رفته و با توجه به اینکه دسترسی به آرشیوها در این کشور راحت‌تر است، و بعد از تحقیق و پژوهش کار اول خود را با نام «نار و انار» جلوی دوربین بردم، مستندی که روایت فروخورده شیعیان جمهوری آذربایجان بود که تا امروز هم برخی از آن‌ها در زندان‌ها هستند و مساله قره‌باغ را امروز از پشت میله‌های زندان دنبال کرده و پیام می‌دهند که ما حاضریم برای این منطقه بجنگیم اما جمهوری آذربایجان اجازه ورود به این افراد را نمی‌دهد.

* آقای سلطانی چه چیز باعث شد که مجموعه سفیر برای ساخت این مستند همراه شود؟

محمدصالح سلطانی: دوستان ما در مجموعه «سفیرفیلم» آقای حسین‌پور را از جشنواره فیلم عمار و دورهای آموزشی و کارگاه‌های مستندسازی که در این جشنواره برگزار می‌شد، می‌شناختند. به واسطه پیگیری آقای حسین‌پور و ممارستی که داشت، طرحی که ارائه کرده بودند پذیرفته شد. خوشبختانه این مستند در بازه زمانی خیلی خوبی هم تولید و آماده عرضه شد. برنامه این بود که پیش از پایان تابستان این مستند رونمایی شود اما به دلیل برخی ریزه‌کاری‌ها و جزئیات فنی این کار با تاخیر آماده شد و این تاخیر سبب شد تا کار در فضای ملتهب امروز که خبرهای قره باغ مجدد در صدر رسانه‌ها است، آماده نمایش شود. آقای حسین‌پور بیش از ۲ سال است که روی این مستند کار می‌کند. معاونت تولید سفیر نیز تمام تلاش خود را کرد تا شرایط را برای تولید این مستند فراهم کند.

در طول مدتی که شبکه‌های اجتماعی را رصد می‌کردیم می‌دیدیم که قره باغ به خصوص در خطه آذربایجان به یک مساله کامل داغ تبدیل شده است و دیدیم که حتی برخی امام جمعه‌ها در این زمینه بیانیه داده‌اند و مداح‌ها و سلبریتی‌های این منطقه نیز درباره آن صحبت کرده‌اند، نگاهی که مردم آذربایجان شرقی و غربی در ایران به مساله قره‌باغ دارند، با این مستند تکمیل می‌شود و کمک می‌کند تا قضاوت واقعی‌تری نسبت به مساله قره باغ داشته باشند. این را هم باید بگویم بسیاری از تصاویر و آرشیوهایی که در این مستند می‌بینید برای اولین بار به نمایش گذاشته شده است. این آرشیوها با تلاش کارگردان به دست آمده است.

امیدوارم این مستند برای کسانی که مساله قره باغ برای‌شان مهم است مفید باشد و به خصوص برخی هواداران تیم تراکتورسازی که در بازی فوتبال درباره این منطقه شعارهایی می‌دهد بتوانند از این مستند برای تکمیل قضاوتشان نسبت به بحران منطقه کمک بگیرند.

محمدصالح سلطانی

* ماجرای عنوان «جریان‌سازی» در معاونتی که شما عهده‌دار مسئولیت آن در «سفیر» هستید، چیست؟

سلطانی: ما معتقدیم اهمیت عرضه و جریان‌سازی یک محصول فرهنگی کمتر از تولید آن نیست و اگر یک محصول با بهترین کیفیت نیز تولید شود اما به خوبی دیده نشود و مردم درباره آن فکر نکرده و صحبت نکنند، تولید شدن یا نشدن آن مستند خیلی تفاوتی ندارد.

ماموریت اصلی ما در معاونت جریان سازی این است که محصول فرهنگی که به دست ما می‌رسد را به بهترین شیوه بتوانیم در اختیار مخاطب قرار دهیم، برای مثال در مستند «داغ قره باغ» هدف‌گذاری اصلی این بود که تا آنجا که می‌توانیم این کار را به مخاطب ترک زبان برسانیم، یعنی ما تمام صفحات پرمخاطب ترک زبان داخلی و خارجی را در فضای مجازی شناسایی کرده تا این مستند را در اختیار آنها قرار دهیم، تا این مستند به دست مخاطب هدف خود برسد.

حسین‌پور: چنگیز (خبرنگار آذربایجانی) به دنبال یک بازیگر پشت پرده می‌گشت و در بخشی از صحبت‌های خود گفته است آن کسی که این جنایت‌ها را مرتکب می‌شود، نقشه‌های جدیدی نیز خواهد داشت. چنگیز آن قدر زنده نماند تا این نقشه‌ها را ببیند و من شخصاً عمیقاً اعتقاد دارم که آن بازیگر هنوز دارد به کار خود ادامه می‌دهد البته در تلاش هستیم تا این مستند را در تلویزیون هم نمایش دهیم و اگر این اتفاق رخ نداد کار را برای نمایش در وی‌اودی‌ها آماده کرده و آن را منتشر می‌کنیم.

* یکی از نکات مستند «داغ قره‌باغ» این است که یک گزارش خبری صرف نیست، چه چیز باعث شد تا این فیلم مستند را در یک قالب دراماتیک بسازید؟

حسین‌پور: روایت مساله قره باغ به دلیل پیچیده بودن، حتماً روایت سختی بود. پرداختن به قره باغ مستلزم تسلط داشتن روی یک سری مقدمات است، همان طور که در فیلم می‌بینید بیش از ۵۰ درصد فیلم را مقدمات تشکیل می‌دهد و به شناسایی جناح‌ها و افراد می‌پردازد، البته در این میان حکومت‌ها نیز تغییر کرده است، که از آن جمله به از هم پاشیدن شوروی می‌توان اشاره کرد. در همین راستا ما به روایتی نیاز داشتیم که بتواند این مساله را برای مخاطب تبیین کند تا قبل از اینکه به قره باغ ورود پیدا کنیم، بتوانیم این مقدمات را چیده و فضا را برای مخاطب بازسازی کنیم.

* اساساً در این مستند شاهد شخصیت‌پردازی کاملاً سینمای درباره کاراکترها هستیم. این در حالی است که در زمینه شخصیت‌پردازی حتی در فیلم‌های داستانی هم هنوز معضل داریم!

حسین‌پور: اگر قرار بود ایلچی بیگ را از ابتدا معرفی نکنیم فضا تبدیل به یک فضای مبهم برای مخاطب می‌شد. یک مفهومی وجود دارد به اسم «خطای شناختی»، هر پدیده تاریخی را باید با مقتضیات زمانی و سیاسی و … آن منطقه مورد توجه قرار داد، اگر این اتفاق رخ ندهد آن زمان است که خطای شناختی رخ می‌دهد. یعنی نگاه ما یک نگاه ناقص خواهد بود که تا امروز اعتقاد دارم هرچه روایت از قره باغ در ایران ارائه شده، تماماً دچار خطای شناختی بوده‌است، چرا که ما با یک نگاه ایرانی به قضیه نگاه می‌کنیم و بهتر است که این مساله از یک نگاه قفقازی دنبال شود تا بدانیم جریان چه بوده است، نگاهی که فضای شوروی را روی آن حس می‌کنیم و آن جو آن زمان حاکم است.

* در این مستند به یکی از شخصیت‌هایی که بسیار روی آن تاکید شده است، «چنگیز مصطفی اف» خبرنگار آذربایجانی است، آیا این خبرنگار همان قدر که در این فیلم به آن پرداخته شده است، فرد شناخته شده و مشهوری در تاریخ تحولات آذربایجان است؟

حسین‌پور: در کنار تحقیقات خود به چنگیز مصطفی‌اف رسیدم. که یک خبرنگار جستجوگر، یک شخص بسیار سمج، کسی که آنقدر برای مردم مهم است که امروز یک خیابان به نام وی در باکو نامگذاری شده است. یعنی شاید این خبرنگار از شهید آوینی ما در کشور خودش بیشتر محبوب باشد.

البته این را باید بگویم که چنگیز بیش از هر چیز در روایت این مستند به عنوان یک نماد مطرح است یعنی در این حد که عکس چنگیز را به دیوار می‌زنند و می‌گویند که وی یک قهرمان ملی است و بعد از مرگ به وی مدال می‌دهند. با این حال بازهم از نظر من روایت چنگیز به تنهایی، ناقص خواهد بود. یعنی ما نباید فقط فیلم‌های چنگیز را ببینیم، چنگیز به دنبال چیزی می‌گشت که اجازه ندادند پیدایش کند و او را کشتند. واقعاً چنگیز دنبال چه چیز می‌گشت؟ آن حرف‌هایی که در کمیسیون می‌زند چرا تنها رسانه‌های اندکی منتشر کردند؟ آن روایت وقتی با روایت ایرانی ترکیب می‌شود ه عمق فاجعه پی می‌بریم و می‌فهمیم این بازیگران پشت پرده چه کسانی بودند؛ چنگیز به دنبال یک بازیگر پشت پرده می‌گشت و در بخشی از صحبت‌های خود گفته است آن کسی که این جنایت‌ها را مرتکب می‌شود، نقشه‌های جدیدی نیز خواهد داشت. چنگیز آن قدر زنده نماند تا این نقشه‌ها را ببیند و من شخصاً عمیقاً اعتقاد دارم که آن بازیگر هنوز دارد به کار خود ادامه می‌دهد.

* اتفاقاً یکی از جذابیت‌های این مستند، پایان باز آن است. المان‌های سینمای داستانی در این مستند کاملاً دیده می‌شود. گره‌افکنی و گره‌گشایی، نقاط عطف و خیلی موارد دیگری به‌درست روایت جانمایی شده است. به تعبیری می‌توان گفت «داغ قره‌باغ» طرح سوال می‌کند اما جوابی نمی‌دهد، آیا از اول می‌دانستید که مستند به این صورت ساخته شود و یا ملاحظات دیگری باعث شد به این جمع‌بندی برسید؟

حسین‌پور: اعتقاد دارم پرونده قره باغ به این راحتی‌ها قابل بسته شدن نیست. ما نیاز به روایت‌های بسیار بیشتری داریم، بسیاری از افراد هستند که باید مصاحبه کنند، بسیاری از افراد بودند که مصاحبه نکردند و امروز هم زنده نیستند که بخواهند به ما اطلاعات دهند. بسیاری از افرادی که در این جریان‌ها بودند و زنده هستند در حال حاضر در جمهوری آذربایجان نیستند و فراری به شما می‌آیند و به دلایل سیاسی منزوی شده‌اند و ما نتوانستیم آن‌ها را پیدا کنیم.

یکی از هدف‌های من در این فیلم این بود که به مخاطب این را نشان دهم و القا کنم که ماجرای قره باغ پیچیده‌تر از آن چیزی است که تصور می‌شود. یعنی مخاطب بعد از پایان مستند به این مساله فکر کند که ماجرا بسیار پیچیده است و حرف زدن درباره آن راحت نیست و باور کند که فضا گیج‌کننده است من خود را مجاز نمی‌دانم که بدون اطلاعات کافی یک حرف قطعی بزنم و ترجیح می‌دهم آن روایت را ارائه دهم. از همه مهم‌تر یکی از هدف‌های من در این فیلم این بود که به مخاطب این را نشان دهم و القا کنم که ماجرای قره باغ پیچیده‌تر از آن چیزی است که تصور می‌شود. یعنی مخاطب بعد از پایان مستند به این مساله فکر کند که ماجرا بسیار پیچیده است و حرف زدن درباره آن راحت نیست و باور کند که فضا گیج‌کننده است، حتی برای سیاسی‌ها و حتی برای کسانی که در دل ماجرا قرار دارند چنین فضایی وجود دارد.

امروز یکی از مطالبات برخی افراد این است که چرا جمهوری اسلامی ایران به‌صورت شفاف درباره این مساله اظهارنظر نکرده و موضع خود را اعلام نمی‌کند؛ پاسخ من به این افراد همین فیلم است.

* برای ساخت این مستند با سطوح عالی امور خارجه چه مسئولان سابق و چه فعلی، مشاوره داشته‌اید؟

حسین پور: بله با تعدادی از این دوستان در حد یک مشاوره تلفنی گفتگو داشته‌ام.

* چرا روایت این افراد به صورت مصاحبه در مستند نیست؟ تعمدی در نبودن نگاه کارشناسان و راویان داخلی در این مستند بود؟

حسین‌پور: بله، دلیل اصلی این است که من می‌خواستم روایت اولم یک روایت کاملاً آذربایجانی و قفقازی باشد و نقش روایت ایرانی چندان در آن پررنگ نباشد، یعنی فعلاً احساس می‌کنم با این مستندات نمی‌توانیم روایت خود را به‌طور کامل ارائه دهیم. امیدوارم این روایت آخرین کار درباره قره باغ نباشد و من دنبال این کار می‌روم و این مژده را به شما می‌دهد که آرشیوهای بسیاری در ایران داریم که می‌توان براساس آن روایت‌های ایرانی را هم ارائه کرد.

در واقع بیش از ۱۰ ساعت آرشیو فیلم داریم. مسئولان وزارت خارجه وقت در ماجرای میانجی‌گری ۱۱ سفر به باکو و ۱۰ سفر به ارمنستان داشتند، به غیر از آن ۳ وزیر را برای حل این مشکلات به منطقه فرستادیم همه این دیدارها و جلسات روایت و فیلم دارد که در تلویزیون ۲ کشور پخش شده است، سفیر وقت ما یک ساعت نطق در این باره داشته است. باید به دنبال همه این آرشیوها بود ولو با وجود اینکه امروز در فضای رسانه‌ای جمهوری آذربایجان تعمدا ایران را سانسور می‌کنند، یعنی نقش جمهوری اسلامی ایران در این اتفاقات به کلی سانسور شده است. این در حالی است که ایران ۳۳ هزار آواره آذربایجانی را در کشور پناه داده است، اما به این مسائل امروز هیچ اشاره‌ای نمی‌شود. حتی ۱۰ ها کتاب درباره قره باغ در آذربایجان منتشر شده است که حتی در یکی از آنها نام ایران نیامده است.

حتی شبکه‌هایی که از نقش ایران آرشیوی در اختیار دارند، تمام آرشیوهایشان توقیف شده است و ما باید این روایت‌ها و آرشیوها را پیدا کنیم.

* و احتمالاً همه این‌ها کار همان بازیگر پشت پرده است؟

حسین‌پور: بله قطعاً همین است. به جرات می‌گویم بازیگر پشت پرده همچنان به کار خود ادامه می‌دهد.

* چه چیز باعث شد تا نتوانید به آرشیوهای صداوسیمای خودمان دسترسی داشته باشید؟

حسین‌پور: دسترسی نداشتن به آرشیوهای تلویزیون تنها مربوط به مساله قره باغ نیست، بلکه ساختار دسترسی به آرشیو در کشور ما یک ساختار بسیار پیچیده و سختی است، الان اگر بخواهیم درباره امام خمینی (ره) کار کنیم، نمی‌توانیم صدای ایشان را پیدا کنیم و برای پیدا کردن صوت ایشان با هزار مشکل مواجه می‌شویم. بزرگ‌تر از ایشان چه کسی را داریم؟ برای پیدا کردن صوت ایشان باید یک سال بدویم. دسترستی به آرشیو صداوسیما بسیار سخت است، این آرشیوها در هفت لایه امنیتی قرار دارد و به‌خصوص آرشیو خبری که بسیار در لایه‌های امنیتی قرار دارد و ما مدت‌ها است که از روش‌های مختلف حتی طریق سفارش و پارتی و … به دنبال این آرشیوها بودیم که نتوانستیم به آن دسترسی داشته باشیم.

زمانی که با مسئولان صداوسیما مواجه می‌شویم، می‌گویند که ما نمی‌توانیم به همین راحتی به شما آرشیو بدهیم چرا که این آرشیوها سرمایه‌های صداوسیما به شمار می‌رود. مانند سربازی که گلوله‌اش را گذاشته باشد در جیبش و تا زمانی که گلوله‌اش زنگ بزند از آن استفاده نمی‌کند! پس چه زمانی وقت استفاده از این آرشیوها است * این مساله در همان میدان جنگ رسانه‌ای که گفتید می‌تواند محروم کردن خودمان است؟

حسین‌پور: این محروم کردن خودمان نیست و فکر می‌کنم این کار یک خودکشی رسانه‌ای است، تصور کنید زمانی که با مسئولان صداوسیما مواجه می‌شویم، می‌گویند که ما نمی‌توانیم به همین راحتی به شما آرشیو بدهیم چرا که این آرشیوها سرمایه‌های صداوسیما به شمار می‌رود. مانند سربازی که گلوله‌اش را گذاشته باشد در جیبش و تا زمانی که گلوله‌اش زنگ بزند از آن استفاده نمی‌کند! پس چه زمانی وقت استفاده از این آرشیوها است. چقدر نظام باید هزینه دهد تا یک کاست وی‌اچ‌اس را در بیاورد.

یک کاست وی‌اچ‌اس یک ساعته، امروز می‌تواند فضای رسانه‌ای در جمهوری آذربایجان، ترکیه و حتی عراق را نسبت به ایران برگرداند و صدا و سیما امروز این آرشیوها را در نمی‌آورد و می‌گوید که این آرشیوها سرمایه من است و من راضی نیستم که این آرشیوها را زیر قیمت بدهم!

ایران بسیار تحت فشار و هجمه رسانه‌ای است، ما در این وضعیت داریم میلیون‌ها دلار خرج می‌کنیم تا جلوی تهدیدها را بگیریم در حالی که جلوی این تهدید را با یک کاست وی‌اچ‌اس هم می‌توان گرفت و صدا و سیما این گلوله را از جیبش در نمی‌آورد، چرا در نمی‌آورد؟ به این دلیل که این مساله دغدغه صداوسیما نیست و شاید می‌ترسد.

فقط هم صداوسیما نیست، این همه نمایندگان مجلس بیانیه صادر می‌کنند، یکی‌شان بیاید پای کار و درباره لزوم آزاد شدن این آرشیوها برای کار رسانه‌ای موضع‌گیری کند. نمایندگانی که هر روز بیانیه صادر می‌کنند، چرا به دنبال این آرشیوها نمی‌روند؟ ما به دنبال بسیاری از این افراد گشتیم و به بسیاری از آن‌ها زنگ زدیم اما هیچ جوابی نگرفتیم. این در حالی است که اگر نمایندگان در این مساله ورود پیدا می‌کردند می‌توانستیم به آرشیوهای خوبی دسترسی داشته باشیم. شاید نمایندگان ملاحظاتی دارند که ما از آن بی‌اطلاعیم.

* تا به حال در مسیر عرضه این مستند با دست‌اندازی مواجه شده‌اید؟ تا چه اندازه روایت خود در این مستند را با نگاه رسمی امروز حاکم بر روابط خارجی ایران چک کرده‌اید؟

حسین‌پور: اولین قدم من برای تحقیق این کار، مطالعه همه مقالاتی بود که در مجلات مختلف علمی چاپ شده است که بعضی از آنها به قلم رده بالاترین افراد وزارت خارجه ایران نوشته شده است. به غیر از آن سایت‌ها و نشریات وابسته به وزارت خارجه مطالب بسیاری را منتشر کرده‌اند و تقریباً همه آن را خوانده‌ام که مبادا اشرافیت علمی ما برای این موضوع کم باشد و نخواهیم ناقص حرف بزنیم.

چیزی که برای من عجیب است این است که روایت رسمی ارائه نشده ما، در صورتی که رسماً ارائه شود ما را از همه هجمه‌های موجود تبرئه می‌کند، همان روایتی که مسئولان وقت وزارت امور خارجه ارائه کرده‌اند و اسناد آن موجود است و به طرز عجیبی هیچ کاری روی آن نشده است. این را هم باید بگویم برای این مستند به غیر از دسترسی نداشتن به آرشیو، به هیچ مانع دیگری برخورد نکرده‌ایم.

* یک فضای ذهنی درباره مساله قره‌باغ وجود دارد، مبنی‌بر اینکه که شاید ممنوعیتی برای کار کردن درباره این موضوع باشد اما شما در طول ساخت این مستند متوجه شدید که هیچ محدودیتی وجود ندارد.

حسین‌پور: بله همین طور است. اتفاقاً بچه‌های وزارت امور خارجه پای کار آمدند و اینگونه نبوده که جلوی ما را بگیرند، البته افرادی بوده‌اند که به سراغ برخی از آن‌ها رفتیم که با ما همکاری نکردند اما جواب ما را نداده‌اند، دلایل این برخورد نیز مسائل دیگری است. تاکید می‌کنم برای ساخت این مستند کسی نگفت اجازه کار به این گروه ندهید.

ما فضای رسانه‌ای جمهوری آذربایجان را در حالی رها کرده‌ایم که در اوایل استقلال این کشور شبکه تلویزیونی در آن داشتیم و هفته‌ای یک روز ایران در این شبکه برنامه داشته است، آن زمان که رسانه جمهوری آذربایجان این همه برنامه نداشت. الان ما در فضای رسانه‌ای جمهوری آذربایجان کجای کار هستیم؟ * از مسئولان و مراجع ذی‌ربط کسی تا امروز این مستند را دیده است؟ بازخوردها چگونه بوده است؟

حسین‌پور: تعدادی از افراد این مستند را دیده‌اند اما من ترجیح می‌دهم که نام آن‌ها را نگویم، بازخوردها خوب بوده است، برخی گفتن محافظه کارانه پیش رفته‌اید و یک سری از توصیه‌ها داشتیم چرا که برخی می‌گفتند این مستند تند است. در مجموع روایت این مستند مورد پسند قرار گرفته و می‌تواند پاسخگوی اذهان عمومی باشد و به نفع جریان رسانه‌ای کشور است.

* درباره چگونگی عرضه این مستند به مخاطب برنامه‌ای دارید؟ این در حالی است که این مستند می‌تواند روی پرده ارزش افزوده بیشتری داشته باشد و ضریب دقت مخاطب را بالا ببرد و می‌تواند در گروه «هنر و تجربه» نمایش داده شود.

سلطانی: ان‌شاالله این مستند از سه پلتفرم وی او دی سینما مارکت، فیلم گردی و عماریار منتشر کنیم. زمان این اشتراک بستگی به مذاکرات با تلویزیون دارد، البته این مستند قابل دانلود نیست و تنها می‌توان پخش آن را دید. برای پخش تلویزیون هم امیدهایی داریم، بروکراسی صدا و سیما و اینکه هرکسی در صدا و سیما کارشناس امنیت ملی است و یک تشخیص و نظری دارد، کار را برای ما سخت کرده است. با شبکه یک و شبکه سه مذاکرات خود را شروع کرده‌ایم و منتظر جواب دوستان هستیم.

حسین‌پور: از برخی گروه‌های جمهوری آذربایجان پیام‌های مختلفی داشته‌ایم که زودتر این مستند را پخش کنید تا این هجمه رسانه‌ای علیه ایران کمتر شود. چرا که بچه‌های مذهبی آنجا نیز حتی برای سوال کردن اینکه ایران چه کرده است، تحت فشار قرار دارند. یکی از این دوستان به من گفت یک چیزی به شما می‌گویم اما امیدوارم به شما برنخورید، خیلی وقت است که خوابیده‌اید و همین الان هم دیر است!

ما فضای رسانه‌ای جمهوری آذربایجان را در حالی رها کرده‌ایم که در اوایل استقلال این کشور شبکه تلویزیونی در آن داشتیم و هفته‌ای یک روز ایران در این شبکه برنامه داشته است، آن زمان که رسانه جمهوری آذربایجان این همه برنامه نداشت. الان ما در فضای رسانه‌ای جمهوری آذربایجان کجای کار هستیم؟ هیچ نقش و هیچ سهم و هیچ زبان گویایی نداریم. تاکید می‌کنم که ما فضای رسانه‌ای این کشور را رها کرده‌ایم.