نگاتیوهای کمرنگ سینما در معرفی میراث فرهنگی

یادداشت سردبیر  احمد صبریان سینما بدون لکنت سخن می گوید و برای حفظ میراث فرهنگی کشور باید از سینما کمک گرفت. اگر می خواهیم هویت خود را پیدا کنیم باید از کوچه های میراث فرهنگی بگذریم  موضوع مهمی که در هیاهوی سیاست و اقتصاد سال هاست از آن غفلت و با حضوری کم رنگ میدان […]

یادداشت سردبیر 

احمد صبریان

سینما بدون لکنت سخن می گوید و برای حفظ میراث فرهنگی کشور باید از سینما کمک گرفت. اگر می خواهیم هویت خود را پیدا کنیم باید از کوچه های میراث فرهنگی بگذریم  موضوع مهمی که در هیاهوی سیاست و اقتصاد سال هاست از آن غفلت و با حضوری کم رنگ میدان را برای جولان دیگران فراهم کرده ایم.

در جهان بدون مرز کنونی به تصویر کشیدن میراث فرهنگی شناخته شده و ناشناخته شهرها و مناطق مختلف در فیلم ها و سریال ها یکی از ابزارهای مهم برای معرفی داشته های فرهنگی و جذب گردشگران داخلی و خارجی است. سینماگران در تقویت فرهنگ ملی و بومی و معرفی آن به دیگر ملت ها نقش بسزایی دارند چرا که با بهره گیری ازاماکن تاریخی و جاذبه های فرهنگی و گردشگری و به تصویر کشیدن آن ها در آثارشان سبب می شوند این اماکن در ذهن تماشاگر ایرانی و خارجی ثبت شود و انگیزه بسیاری برای دیدن آن ها داشته باشند.

با وجود این که آثاری در این خصوص خلق شده است اما حضور سینمای ایران در معرفی میراث فرهنگی و جذب گردشگر متاسفانه هنوز چندان پررنگ نیست. در کارنامه «سینمای ایران و میراث فرهنگی» فیلم هایی چون «طهران تهران» و «دختر دایی گمشده » داریوش مهرجویی، «باران و بومی» رخشان بنی اعتماد، «ای ایران» و «کشتی یونانی» ناصر تقوایی، «گفت و گو با باد» بهرام بیضایی، «خیلی دور خیلی نزدیک» و «یک حبه قند» رضا میرکریمی، فرش باد «کمال تبریزی»، «شب» و «در انتظار معجزه» رسول صدرعاملی، «سفارش» ابوالفضل جلیلی، «ترنج » محمدرضا اعلامی، «یاد و یادگار» مصطفی رزاق کریمی، «در دنیای تو ساعت چند است؟» صفی یزدانیان و… به ثبت رسیده است که به معرفی میراث فرهنگی و جاذبه های گردشگری برخی شهرهای کشور از جمله تهران، جزیره کیش، یزد، اصفهان، مشهد، شیراز، کاشان، ماسوله و رشت پرداخته اند.

با این وجود چنین به نظر می رسد که این تلاش ها کافی نیست و کوتاهی مان در این خصوص توجیهی منطقی ندارد. معرفی میراث فرهنگی کشور که نشان ازهویت ملی، فرهنگی،هنری و تمدنی کشورمان دارد باید دغدغه برنامه ریزان فرهنگی و فیلم سازان باشد. بی شک ضرورت تدوین برنامه ای منسجم برای تولید آثاری با هدف معرفی میراث فرهنگی، به کارگیری نیروهای متخصص و مدیران کارآمد، تبلیغات و اطلاع رسانی صحیح، حمایت سازمان های ذیربط از طرح های ارائه شده توسط سینماگران و تامین بودجه و حمایت لازم از مهم ترین راهکارهای دستیابی به اهداف بلند مدت فرهنگی از طریق رسانه ای جهانی و اثرگذار همچون سینماست.

متاسفانه تاکنون درخصوص معرفی میراث فرهنگی و توسعه گردشگری از طریق سینما، نگاهی استراتژیک در سطح کلان دولت وجود نداشته است. زمانی که فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» ساخته شد بسیاری پس از تماشای این فیلم علاقه مند سفر به کویر شدند. ایران ما جذابیت های زیادی دارد و تنها کشوری هستیم که از شمال تا جنوب چهار فصل مختلف را داریم و می توانیم از این موقعیت استفاده کنیم. اگر مدیریت صحیحی در زمینه حضور هنرمندان در عرصه میراث فرهنگی وجود داشته باشد و در این صنعت از کاردان ها استفاده کنیم می توانیم موفق باشیم.