سلام سینما، حال همۀ ما خوب است

سینما روایتگر عشق‌ها، خاطره‌ها، اندوه جدایی‌ها و حسرت نداشتن‌هاست؛ وقتی پس از دقایقی نشستن در تاریکی، نوری از پردۀ سفید و بزرگ سینما بر صورتتان می‌تابد، یعنی اینکه افرادی خواسته‌اند با شما حرف بزنند و با شما چیزهایی بگویند.

به گزارش عصر یک شنبه سینما خراسان به نقل از ایرنا،فلسفه نامگذاری روزها، در طول تاریخ همواره مبنا و معیارش، هویت، ارزش و یا تقدسی بوده که آن «روز خاص» به انگیزه یا بهانه همان هویت یا ارزش نامگذاری شده است

در طول تاریخ، همواره این «روزهای خاص» ریشه یا سبب پیدایش بسیاری از جشنها و آیینها و بسیاری از سلوک، منش و قوانین جدید و تفکرهای تازه در میان مردم یک سرزمین بوده اند.

آزادی زندانیان از بندها، آشتی ها، بخشش ها و هدایای بسیار، سرایش اشعار و ترانه ها، رهایی بردگان، برگزاری جشنها و بسیاری از افتتاحیه ها و دیگر اقدامات ساختاری و بنیادین در جوامع مختلف، در این روزهای با شکوه صورت می گرفته است.

گاه انرژی و احساس جمعی آدمها، چنان هیبت و شوری به این روزها می بخشیده است که بزرگان یک سرزمین و حتی مردم عادی، بسیاری از حوادث و رویدادهای بزرگ و تعیین کننده زندگیشان را در این ایام برگزار می کرده اند و از چندی پیشتر، تا چندی پس از این ایام، تاثیرات و ارتعاشات آن روز بر کردار و منش آدمیان عیان بوده است.

امروز هم روز عزیزیست. برای ما و برای تمام مردم ایران و براستی که زیبایی، عشق، منزلت و شکوهی که «سینما» با استادان بزرگش برای این سرزمین و مردمانش به ارمغان آورده، حقیقت دارد.

آوازه و پرچمی که «سینما» برای این سرزمین بالا برده، حقیقت دارد و براستی که روی دیگر سکه سینما، مخاطبان یا به عبارتی مردم هستند. به نظر میرسد، اینبار بجای بهانه گیری و انداختن مسئولیت بر دوش مسئولین، باید از مردم این سرزمین سوالاتی بپرسیم. مردمی که مدتی است انگار نسبت به مصادیق آگاهی و معانی و مفاهیم عمیق و تاثیرگذار در محتوای جامعه و زندگی شان، کم اعتنا شده اند.

اتفاقا اینبار باید از مردم پرسید که از سینما چه میدانند؟ چقدر برای تفهیم ارزشهای اخلاقی و معنوی و چقدر برای کودکان و فرزندانشان، این فرهنگ نامۀ اصیل و قطور را تعریف و ترجمه کرده اند؟

سینماگر برای مخاطب و در واقع برای مردم سرزمینش فکر می کند و رنج‌های فراوان می برد، تا اثری را تولید کند و یا فیلمی بسازد و این اثر برای آن مخاطب آگاهی، معرفت و دانایی می آورد.

این مردم آیا برای سینما چه کرده اند؟ از سینما چه میخواهند؟ و چقدر قدرش را میدانند؟ آیا آن شور و احساس خالص درونی، که باید با آمدن این روز عزیز که چونان یک فصل تازه و یک عید مقدس، حال و هوای این سرزمین را تغییر دهد در دل مردمش وجود دارد؟

براستی چند نفر از مردم این دیار می دانند که امروز روز سینماست؟ امروز، چقدر از روزگار و احوال همان سینماگرانی که باعث اثبات تمدن و فرهنگ ملی این سرزمین و انعکاس آن به مردم دیگر نقاط دنیا شدند باخبرند؟

بنابراین یکی از مهمترین مسایل و در واقع نواقصی که در روزگار پیش رو باید به آن بیاندیشیم بحث آسیب شناسی و کشف دلایل جدایی این روزهای مخاطب از این پدیده محترم و عزیز است.

سینما روایتگر عشقها، خاطره ها، اندوه جدایی ها و حسرت نداشتنهاست.

وقتی پس از دقایقی نشستن در تاریکی، نوری از پرده سفید و بزرگ سینما بر صورتتان می تابد، یعنی اینکه افرادی خواسته اند با شما حرف بزنند و با شما چیزهایی بگویند. حرف هایی از رنجهای آدمی، از اندوه و حسرت جدایی، از زیبایی و گرمای عشق، و از پاکی و زلالی سرشت موجودی به نام انسان، سینما درباره ی انسانها و برای روشنگری حفره های تاریک ذهن آدمهاست.

و فراموش نکنیم برای روایت این داستانها، افرادی مهجور و عاشق، باید سختیهای بسیاری را تحمل کنند. در سردترین روزهای زمستان در ارتفاعات، یا گرمترین نقاط زمین در تابستان کویر.

فراموش نکنیم که سینما و سینماگر از رنج و سختی است که زاییده می شود و در رنج و سختی بزرگ می شود و در آخر هم با تمام رنجهایش از این دنیا می رود و اگر اهل رنج باشی و بدانی که سینما با گره خوردن در سختی ها نسبت نزدیکتری دارد، با حالی خوب و با افتخار بر قامتش سر تعظیم فرو می آوری که: سلام سینما… حال همه ما خوب است.

نهال