اقتباسی مدرن از اساطیر یونانی/ نگاه بیزینسی به هنر نداریم

کارگردان «حماقت ایکاروس» با اشاره به ایده شکل گیری این نمایش عنوان کرد این اثر نمایشی بر مساله ترس از کنش متمرکز شده است.  به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان، محمدرضا حسینی کارگردان نمایش «حماقت ایکاروس» که این روزها در عمارت نوفل لوشاتو روی صحنه است درباره شکل گیری این اثر نمایشی گفت: «حماقت ایکاروس» […]


کارگردان «حماقت ایکاروس» با اشاره به ایده شکل گیری این نمایش عنوان کرد این اثر نمایشی بر مساله ترس از کنش متمرکز شده است.

 به گزارش پایگاه خبری سینما خراسان، محمدرضا حسینی کارگردان نمایش «حماقت ایکاروس» که این روزها در عمارت نوفل لوشاتو روی صحنه است درباره شکل گیری این اثر نمایشی گفت: «حماقت ایکاروس» نوشته مهدی معبودی است که ششمین کار مشترک ما به حساب می آید. ایده این نمایش براساس داستان اساطیری زندگی ایکاروس و اشتباهی که او انجام می دهد، شکل گرفته است.

وی ادامه داد: در رویکرد جدید و مدرنی که به این اسطوره داشتیم ددالوس به جای اینکه مخترع هزارتو باشد، نویسنده تنهایی است که قصه ای را سال ها نوشته و در محدوده ذهن خود با آنها زندگی می کند، حال تمام افراد قصه افسار گسیخته شده و او قدرتی برای کنترل آنها ندارد و می ترسد قصه را تغییر دهد.

حسنی افزود: در واقع در این نمایش کاراکترهای داستان ایکاروس و ددالوس از منظری دیگر پرداخته شده اند و مساله اساسی در این اثر نمایشی ترس از کنش دراماتیک است که همین مساله خط اصلی داستان را شکل می دهد. شیوه اجرایی این نمایش ترکیبی از چند شیوه از جمله رئالیسم جادویی و سوررئال است و در شکل گیری اجرا طراحی نور، صحنه و موسیقی نقش بسیار تاثیرگذاری برعهده دارند.

وی در پایان با تشکر از همراهی مدیریت عمارت نوفل لوشاتو درباره انتخاب بازیگران نمایش بیان کرد: در انتخاب بازیگران به نزدیک بودن آنها به کاراکترهای نمایش توجه شده است و اصلا مسائل بیزینسی مورد توجهمان قرار نداشت. تلاش ما توجه به وجهه هنری اثر است و قرار نبوده که با حضور بازیگران مخاطبان را به سالن تئاتر بکشانیم.

جواد یحیوی، سعید داخ، علی پویا قاسمی، پناه باقریان، محمد علی شهیدی بازیگران «حماقت ایکاروس» هستند که تا ۲۰ مهرماه ساعت ۲۱ در عمارت نوفل لوشاتو روی صحنه است.

ایکاروس نام شخصیتی افسانه ای در اساطیر یونان است که پسر ددالوس مخترع هزارتو بود. او به همراه پدر تصمیم گرفت از زندان مینوس به کرت بگریزد و پدرش برای او بال‌هایی از جنس موم و پَر ساخت تا با آنها فرار کند. پدر به او توصیه کرد تا از تکبر و غرور بپرهیزد و پس از آن از پرواز در ارتفاع خیلی پایین و خیلی بالا دوری کند. با این وجود او به توصیه پدر گوش نکرد و به خورشید نزدیک شد به همین دلیل موم ها آب شدند و بال ها جدا گشت و ایکاروس به دریا افتاد. این دریا به نام او ایکاریا نامیده می‌شود.