ضیافت «عروس مردگان» چگونه سپری شد/ نکوهش پرزرق و برق «تزویز»!

نمایش «عروس مردگان» اقتباسی وفادارانه از انیمیشنی محبوب به همین نام محسوب می‌شد که به بارزترین ویژگی‌اش در اجرای عمومی زرق و برق اجرا در هتل «اسپیناس پالاس» بود. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سینما خراسان به نقل از مهر: نمایش «عروس مردگان» نوشته و کارگردانی امیدرضا سپهری و تهیه‌کنندگی مریم نراقی دور اول اجراهای […]

نمایش «عروس مردگان» اقتباسی وفادارانه از انیمیشنی محبوب به همین نام محسوب می‌شد که به بارزترین ویژگی‌اش در اجرای عمومی زرق و برق اجرا در هتل «اسپیناس پالاس» بود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سینما خراسان به نقل از مهر: نمایش «عروس مردگان» نوشته و کارگردانی امیدرضا سپهری و تهیه‌کنندگی مریم نراقی دور اول اجراهای خود را از ۱۸ اردیبهشت ماه در سالن رویال هال هتل اسپیناس پالاس آغاز کرد و در روزهای اخیر به اجرای خود پایان داده است. در این نمایش موزیکال نام محمد معتمد به‌عنوان سرمایه‌گذار به چشم می‌خورد؛ نمایشی که سومین نمایش پرهزینه و پربازیگری است که بعد از «بینوایان» و «هفت شهر عشق» در هتل اسپیناس پالاس به صحنه رفت.

اما اجرای این اثر نمایشی نیز مانند ۲ اثر قبلی که در سالن رویال هال به صحنه رفت با حاشیه‌هایی همراه بود به این ترتیب که بعد از گذشت ۶ اجرا از نمایش سامانه فروش بلیت این اثر برای روزهای پنجشنبه و جمعه ۲۶ و ۲۷ اردیبهشت ماه در سایت tik8 بسته شد که شهرام کرمی مدیرکل اداره هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در همان روز در گفتگو با رسانه‌ها دلیل توقیف نمایش را رعایت نکردن برخی نکات، ایرادها و تذکرهای بعد از بازبینی و در حین اجرا به گروه دانست.

این توقیف موقتی بود و بعد از بازبینی مجدد گروه توانست با تغییراتی دوباره نمایش را به صحنه ببرد. البته به دلیل اینکه بلیت های نمایش از قبل پیش فروش شده بود تماشاگرانی که قبلاً بلیت تهیه کرده بودند، توانستند ۲۶ اردیبهشت ماه از نمایش دیدن کنند و کار را همزمان با گروهی از اعضای شورای ارزشیابی و نظارت ببینند.

«عروس مردگان» چه مختصاتی داشت؟

نمایش «عروس مردگان» اقتباسی از انیمیشن «عروس مرده» به کارگردانی تیم برتون و مایک جانسون، محصول سال ۲۰۰۵ کمپانی برادران وارنر آمریکا است که برای کودکان و بزرگسالان طراحی شده است. انیمیشن «عروس مرده» که سال ٢٠٠۶ نامزد دریافت اسکار بهترین انیمیشن بود، روایتی است بین دنیای زندگان و مردگان. دنیای بی‌روح زندگان که در آن رنگ‌ها مرده و انسان‌ها بیمار و رنجورند و دچار روزمرگی و تزویر شده‌اند اما در عوض در دنیای مردگان همه شاد و مهربان هستند و محیطی با رنگ‌های شاد دارند و برخلاف زندگان به یکدیگر عشق می‌ورزند.

اقتباس از انیمیشن محبوب «عروس مرده» تیم برتون، کار سختی برای امیدرضا سپهری بوده است چون با توجه به تجربه اندکی که وی در کارگردانی تئاتر دارد خواه ناخواه کار او با منبع اصلی اقتباس مقایسه می‌شود امیدرضا سپهری پیش‌تر نمایش‌های «ببخش سایمون جان»، «مهمانسرای دو دنیا»، «داستان یک عذرخواهی از آقای امانوئل» را اجرا کرده و این اثر نمایشی را با حضور ترکیبی از بازیگران سینما و تلویزیون و تئاتر به صحنه برده بود.

همچنین در این اثر نمایشی ارکستر «ایستگاه» موسیقی این نمایش را به صورت زنده و با آهنگسازی میلاد مهدوی اجرا کرد.

بازیگرانی چون مهران احمدی، مهران امام‌بخش، نازنین بیاتی، سارا توکلی، فرناز توللی، امیر جعفری، شقایق دهقان، ناصر عاشوری، علی عامل هاشمی، نیکی کریمی، میلاد کی‌مرام و محمد لهراسبی از جمله هنرمندانی بودند که در دور اول اجراهای این نمایش به صحنه رفتند.

در دور تازه اجراها که از اواسط خردادماه و بعد از پایان ماه رمضان آغاز شد و چندی پیش نیز بدون اطلاع رسانی و به صورت ناگهانی به پایان رسید، لیندا کیانی جایگزین نیکی کریمی در نقش ویکتوریا شده بود که با توجه به شیوه بازی و سن و سال کیانی نسبت به نیکی کریمی انتخاب مناسب‌تری به نظر می‌رسید.

همین مختصات هم باعث شد این اثر نمایشی در جرگه آثاری قرار بگیرد که از نظر برخی از مخالفان نمایش‌های پرزرق و برق» به لاکچری بودن محکوم شد. آثاری که با سرمایه‌های کلان و استفاده از بازیگران چهره و تبلیغات گسترده، در مکان‌هایی چون سالن رویال هال و تالار وحدت میزبان مخاطبانی می‌شوند که با بلیت های ۷۰ تا ۱۹۰ هزارتومانی (با توجه به وُسعشان) می‌توانند زاویه دید و فاصله‌شان را نسبت به صحنه انتخاب کنند!

با این وجود هرچند «عروس مردگان» هم نمایش پرزرق و برقی به حساب می‌آمد (که لازمه روی صحنه بردن اثری موزیکال در این سطح است)، اما نسبت به دو اثر قبلی، تبلیغات و بیلبوردهای گسترده شهری در اختیار نداشت و بیشتر از فضاهای بیرونی و شهری، تبلیغات خود را در فضای مجازی سامان دهی کرد.

چالش قیاس با منبع اقتباس

اقتباس از انیمیشن محبوب «عروس مرده» تیم برتون کار سختی برای امیدرضا سپهری بوده است چون با توجه به تجربه اندکی که وی در کارگردانی تئاتر دارد خواه ناخواه کار او با منبع اصلی اقتباس مقایسه می‌شود.

نمایش از ضعف کارگردانی و ایجاد هارمونی و هماهنگی بین گروه موسیقی و بازیگران رنج می‌برد و در صحنه‌های دنیای واقعی، سکوت‌های طولانی گروه موسیقی و کند بودن تمپو و ریتم نمایش و فضاسازی از جذابیت کار کم کرده بود. تفاوت سطح بازی بازیگران نیز از دیگر مواردی است که به اجرا ضربه زد اما طراحی لباس نمایش که یادآور عصر ویکتوریایی و فضای فانتزی و گروتسگ انیمیشن بود و طراحی گریم و ماسک نمایش و بازی‌های دلنشین و متناسب با فضاسازی اثر توسط بازیگرانی چون مهران امام بخش، مهران احمدی، امیر جعفری، نازنین بیاتی و تعداد دیگری از بازیگران کمتر شناخته شده باعث جذابیت کار شده بود. همچنین فضاسازی دنیای پررنگ و لعاب مردگان و طراحی حجم‌ها و ماسک‌های این دنیا از نکات جذاب «عروس مردگان» بود.

با وجود انتقاداتی که این روزها درباره نمایش‌های به اصطلاح لاکچری در تئاتر مطرح می‌شود به نظر می‌رسد در صورت جذاب و با کیفیت بودن نمایش، مخاطبان حاضر هستند برای چنین آثاری هزینه کنند داستان نمایش که اقتباس تقریباً وفادارانه از انیمیشن به حساب می‌آید در شهر کوچکی در انگلستان و در عصر ویکتوریایی اتفاق می‌افتد. ویکتور ون دورت و ویکتوریا دورگلات بنا به ملاحظات مالی و اجتماعی خانواده‌هایشان می‌خواهند با هم ازدواج کنند. در هنگام تمرین مراسم عروسی، ویکتور مدام خطابه‌ای را که باید بگوید، فراموش می‌کند. او به جنگل می‌رود و در حالی که خطابه‌اش را با خود تکرار می‌کند، حلقه را روی شاخه درختی که مانند یک دست از زمین بیرون آمده‌است می‌گذراند. شاخه در حقیقت دست عروس مرده‌ای است که از خاک بیرون مانده‌است.

ویکتور حلقه را در دست دختری به نام امیلی می‌کند که فردی به نام لرد بارکیس او را فریب داده که با او ازدواج می‌کند و امیلی با او قرار گذاشته شبانه با او فرار کند ولی لرد بارکیس جواهرات او را می‌دزدد و امیلی را می‌کشد. امیلی بعد از دیدن ویکتور وارد عشقی یک طرفه می‌شود.

از طرفی ویکتور عاشق ویکتوریا شده‌است اما وی بعد از ناپدید شدن ویکتور قرار است با لرد بارکیس ازدواج کند. ویکتور که می‌بیند نمی‌تواند به ویکتوریا برسد قبول می‌کند با امیلی ازدواج کند و مجبور می‌شوند در دنیای زنده‌ها عهد و پیمان ببندند و در جریان عروسی ویکتوریا و لرد بارکیس سر می‌رسند اما امیلی نمی‌تواند با وجود عشق بین ویکتور و ویکتوریا با او ازدواج کند. در هیمن حین ایملی و لرد بارکیس باهم روبرو می‌شوند و امیلی می‌گوید که لرد بارکیس قاتل او بوده‌است. در نهایت ویکتور و لرد بارکیس با هم درگیر می‌شوند و لرد بارکیس می‌میرد. ویکتوریا و ویکتور نیز با هم ازدواج می‌کنند و امیلی به بهشت می‌رود.

سود اقتصادی یا پیام اخلاقی؟

این روزها اقتباس‌های موزیکال از منابع مختلف خارجی باب شده است؛ موزیکال‌هایی که در ورژن‌های خارجی خود متناسب با فضای ذهنی، فرهنگی و ایدئولوژیک مردم آن کشورها آماده اجرا می‌شوند و مخاطبان در لابه لای هیاهو و جذابیت‌های ظاهری آثار می‌توانند از مفاهیم مستتر در آنها نیز آگاه شوند چون شاهد اجرای آثاری هستند که از فضای جامعه شان چه در گذشته و چه اکنون دور نیست اما در ایران با وجودی که این نوع از نمایش‌ها می‌توانند باتوجه به شرایط کنونی جامعه باعث شادی و نشاطی هرچند کوتاه مدت در میان مخاطبان شوند، اما قرار نیست تماشاگر را با مفاهیم مستتر در اثر روبرو کنند و کلاً بیش از هر چیز رنگ و لعاب و سود اقتصادی و تجاری مد نظر کارگردانان و تهیه‌کنندگان این آثار نمود پیدا می‌کند تا اینکه بخواهند مثلاً بر مفاهیمی چون ایمان، ریاکاری، پرداختن به مسایل سیاسی یا اجتماعی، تزویر و دورویی و یا وفاداری و عشق تاکید داشته باشند.

به نظر می‌رسد کارگردان‌ها ترجیح می‌دهند به جای داشتن نگاه تحلیلی به آثار اقتباسی و اینکه جهان‌بینی خودشان از این آثار را وارد دنیای کارگردانی نمایش‌ها کنند، بر جنبه‌های ظاهری اثر تمرکز کرده و به بیان روایتی خطی از سیر وقایع به جای تمرکز بر شخصیت‌پردازی و توجه به مفاهیم عمیق آثار بسنده کنند این مضامین، مفاهیم مطرح شده در موزیکال‌هایی چون «بینوایان»، «عروس مردگان» و «الیور توییست» هستند که در دو سه سال گذشته دستمایه اقتباس قرار گرفتند اما در دراماتورژی هایی که از این آثار در ایران صورت گرفته است ترجیح داده شده بیشتر بر جنبه‌های سرگرمی آنها صحه گذاشته شود تا مفاهیم مستتر در اثر.

تیم برتون در انیمیشن «عروس مرده» فضایی فانتزی، گروتسک و تخیلی را همراه با کاراکترهایی نامانوس و عجیب و غریب با همان سبک و سیاقی که در آثار دیگرش سراغ داریم، خلق کرده است. این فیلم با وجود فضای ترسناک اولیه قرار است بر مقدس بودن مفهوم عشق و وفاداری و عادی‌تر جلوه دادن دنیای مردگان و دروغ و تزویر در دنیای انسان‌ها تاکید داشته باشد؛ مضامینی که قابلیت پرداختن به آنها در هر زمان و مکانی وجود دارد اما کارگردان در اقتباسی که از این اثر داشته، ترجیح داده است که روی زرق و برق دکور و گریم‌های اکسپرسیونیستی و کلاً جلوه‌های بیرونی اثر و بازیگران چهره اش تاکید داشته باشد به جای اینکه در کنار اینها مخاطب ایرانی اثر هم بعد از دیدن نمایش و روبرو شدن با فضای غیرعادی که وام گرفته از دنیای ذهنی یک کارگردان دیگر است عایدی دیگری نیز نصیبش شود و کمی به مفاهیم مطرح شده در منبع اصلی توجه داشته باشد.

گذشتن از کنار مفاهیم ایدئولوژیک، سیاسی، اجتماعی و انسانی موزیکال‌هایی که تا به حال به صحنه رفته‌اند تنها مختص این نمایش نیست و شاهد هستیم که کارگردان‌ها ترجیح می‌دهند به جای داشتن نگاه تحلیلی به چنین آثاری، که در نمایش‌های ذکر شده قابلیت پرداخت بسیاری هم داشته‌اند و اینکه جهان‌بینی خودشان از این آثار را وارد دنیای کارگردانی نمایش‌ها بکنند، بر جنبه‌های ظاهری اثر تمرکز کنند و به بیان روایتی خطی از سیر وقایع به جای تمرکز بر شخصیت پردازی و توجه به مفاهیم عمیق آثار بسنده کنند.

درست است که سوژه‌های وطنی بسیاری برای دستمایه قرار دادن آثار موزیکال وجود دارد اما قرار نیست همه هنرمندان ما هم علاقه‌مند به اقتباس از این داستان‌ها باشند و البته می‌دانیم که شرایط پرداختن به این آثار نیز تا اندازه‌ای که به اقتباس‌های کلاسیک و حتی امروزی خارجی بها داده می‌شود، میسر نیست و ممیزی ها و اصلاحات زیادی به داستان‌های ایرانی وارد می‌شود اما هنرمندان ما می‌توانند حداقل در اقتباس‌های خارجی ویژگی‌هایی را مد نظر قرار دهند تا مخاطبان را به اندیشه وادارند.

در هر صورت با وجود انتقاداتی که این روزها درباره نمایش‌های به اصطلاح لاکچری در تئاتر مطرح می‌شود و اینکه این نمایش‌ها قرار است بدعت‌های نامناسبی را در زمینه میزان دستمزدها، هزینه تولید و قیمت بلیت در تئاتر بگذارند اما به نظر می‌رسد در صورت جذاب و با کیفیت بودن نمایش، مخاطبان حاضر هستند برای چنین آثاری هزینه کنند که گواه این ادعا نیز میزان استقبالی است که از ۲ نمایش «بینوایان» حسین پارسایی و «عروس مردگان» امیدرضا سپهری شده است در حالی که با وجود تبلیغات و هزینه‌های زیادی که برای نمایش «هفت شهر عشق» محمد حاتمی صورت گرفت و حتی از هنرمندان سرشناس موسیقی و تئاتر در این نمایش استفاده شده بود اما کار با شکست مالی و استقبال ضعیف مخاطبان همراه بود و بعد از چند اجرا مجبور شد به کار خود پایان دهد.