«واقع‌گرایی ملال‌آور» در سینمای ایران/ سینمای کودک دایه‌ای ندارد

قسمت جدید «نقد سینما» به سینمای امروز ایران که واقع گرایی را با ملال بیش از حد ترکیب کرده است، پرداخت. به گزارش سینما خراسان به نقل از روابط عمومی برنامه تلویزیونی «نقد سینما»، سی‌امین قسمت از فصل جدید برنامه «نقد سینما» جمعه‌شب ۱۰ بهمن‌ماه روی آنتن شبکه پنج رفت. این قسمت از برنامه به […]


قسمت جدید «نقد سینما» به سینمای امروز ایران که واقع گرایی را با ملال بیش از حد ترکیب کرده است، پرداخت.

به گزارش سینما خراسان به نقل از روابط عمومی برنامه تلویزیونی «نقد سینما»، سی‌امین قسمت از فصل جدید برنامه «نقد سینما» جمعه‌شب ۱۰ بهمن‌ماه روی آنتن شبکه پنج رفت. این قسمت از برنامه به بررسی «واقع‌گرایی در سینمای ایران» و نیز آسیب‌شناسی وضعیت سینمای کودک در دهه ۹۰ اختصاص داشت.

در بخش نخست برنامه امیررضا مافی میزبان آرش خوشخو منتقد سینما بود تا درباره «واقع‌گرایی در سینمای ایران» به گفتگو بپردازند.

آرش خوشخو در آغاز بحث خود گفت: در سینمای جهان واقع‌گرایی در واقع واکنشی به کلیشه‌های سینمای قصه‌گو بوده است. هم در هالیوود شاهد این واکنش هستیم و هم در فرانسه و ایتالیا. ما با سینمای رویاسازی مواجهیم که کلیشه‌های خود را دارد و حتی بخش‌هایی از واقعیت را حذف می‌کند تا زودتر رویا خلق کند. در دهه ۴۰ یک جریان واقع‌گرایی در سینمای ایتالیا، در واکنش به سینمای هالیوود شکل گرفت.

وی ادامه داد: در ایران هم این اتفاق رخ داد. در دهه ۴۰ و در واکنش به فیلمفارسی شاهد شکل‌گیری یک جریان واقع‌گرایی بودیم. این واقع‌گرایی کم‌کم تبدیل به نشان سینمای روشنفکری در سینمای ما شد. این رویکرد با نگاه چپ حاکم بر فرهنگ ما در دهه ۵۰ تلفیق شد و بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد. متأسفانه جریانی که قرار بود مخالف کلیشه‌های جریان رویاپرداز در سینما باشد، خودش تبدیل به کلیشه و ژست شد. از آن حالتی که می‌توانست کمک کند تا واقعیت جامعه را بهتر ببینیم،‌ منحرف شد و صورت «واقع‌نمایی» به خود گرفت که این اشتباه بزرگی بود.

بدنه واقع‌گرایی در مقطعی تبدیل به سینمای ملال شد که در سینمای سهراب شهیدثالث نمونه آن را شاهد بودیم. در فیلم‌هایی مانند «طبیعت بی‌جان» و «یک اتفاق ساده»، واقع‌گرایی تبدیل به یک فلسفه و مفهوم هنری می‌کند. در سینمای عباس کیارستمی مانند «مسافر» و «گزارش» هم شاهد یک واقع‌گرایی تأثیرگذار هستیموی در ادامه به جریان واقع‌گرایی در سینمای پیش از انقلاب اشاره کرد و گفت: بدنه واقع‌گرایی در مقطعی تبدیل به سینمای ملال شد که در سینمای سهراب شهیدثالث نمونه آن را شاهد بودیم. در فیلم‌هایی مانند «طبیعت بی‌جان» و «یک اتفاق ساده»، واقع‌گرایی تبدیل به یک فلسفه و مفهوم هنری می‌کند. در سینمای عباس کیارستمی مانند «مسافر» و «گزارش» هم شاهد یک واقع‌گرایی تأثیرگذار هستیم.

خوشخو در ادامه گفت: کانون پرورش فکری کودکان در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ بسیار تحت‌تأثیر فرهنگ اروپای شرقی بود و همان سبک واقع‌گرایی موجود در اروپای شرقی به فیلم‌های کانون راه پیدا کرد و نهادینه شد.

این منتقد درباره واقع‌گرایی در سینمای عباس کیارستمی گفت: در فیلم‌های کیارستمی معمولا ما با بستر واقعیت مواجهیم اما داستان‌های عجیب می‌بینیم. یعنی خط داستانی فیلم می‌تواند شما را شگفت‌زده کند اما بستر روایت آن کاملا واقعی است. این ویژگی سینمای کیارستمی را آن‌هایی که امروز در سینمای ایران به‌دنبال واقع‌گرایی هستند، فراموش می‌کنند. در واقع کیارستمی،‌ بستر واقعی آثارش را با داستان‌های شگفت‌انگیز پوشش می‌دهد.

وی افزود:‌ سینماگران امروز، واقع‌گرایی کیارستمی را با ملال‌گرایی شهیدثالث تلفیق کرده‌اند و شاهد روایت داستان‌هایی کاملا معمولی، در بستری از ملال هستیم.

خوشخو در ادامه به فیلم «دزد دوچرخه» به‌عنوان یکی از آثار شاخص سینمای واقع‌گرا در جهان اشاره و بر ریتم مناسب آن تأکید کرد.

خوشخو در ادامه به سبک واقع‌گرایی در سینمای اصغر فرهادی پرداخت و گفت: فرهادی هم مانند کیارستمی، چاشنی‌ای به واقع‌گرایی‌اش اضافه می‌کند تا روایتش عامه‌پسند شود. مثلا یک معمای هیچکاکی طراحی می‌کند. بخشی از سینمای اصغر فرهادی حل معماها است. تماشاگر یا قصه می‌خواهد، یا معما می‌خواهد، یا ریتم خوب می‌خواهد یا حتی شخصیت متفاوت می‌خواهد. در سینمای واقع‌گرای امروز ایران، حتی شخصیت‌ها گویی شبیه هم هستند، به‌خصوص شخصیت‌های خانم. تصور از واقعیت در این نوع سینما تبدیل به یک کلیشه شده است که حتی دیگر واقعی هم نیست.

امیررضا مافی در ادامه ضمن تشریح رویکرد غالب در واقع‌گرایی سینماگران امروز، نسبت به بی‌توجهی اغلب فیلمسازان به واقعیت‌های مثبت پیرامون ما، انتقاد کرد.

خوشخو در ادامه گفت: روشنفکر ما وقتی می‌خواهد فیلم بسازد، احساس می‌کند وظیفه دارد سیاهی‌ها را به بدترین شکل ممکن نشان دهد. گاهی هم شاید نتیجه خوبی حاصل شود. مانند «دایره مینا» داریوش مهرجویی که یکی از سیاه‌ترین فیلم‌های سینمای ایران است اما نتیجه‌اش تأسیس سازمان انتقال خون در کشور بود. از اواخر دهه ۸۰ تا اواسط دهه ۹۰ همه سینمای ایران تبدیل به همین آثار شده بود و امروز فکر می‌کنم تعداد این آثار رو به کاهش می‌رود.

امیررضا مافی و آرش خوشخو در بخش بعدی این گفتگو به مرور مباحث طرح شده در قسمت‌های اخیر «نقد سینما» پرداختند.

جزییات برگزاری جشنواره سی‌ونهم فیلم فجر در میز خبر

در بخش میز اخبار «نقد سینما»،‌ شب گذشته علیرضا مرادی میزبان مسعود نجفی مدیر روابط عمومی جشنواره سی‌ونهم فیلم فجر بود تا در جریان آخرین برنامه‌ریزی‌ها برای برگزاری این دوره از جشنواره قرار بگیرد.

مسعود نجفی در این بخش گفت: برای بخش مردمی جشنواره امسال بلیت‌فروشی خواهیم داشت اما نه به‌صورت سال‌های قبل. امسال تک‌فروشی برای هر فیلم خواهیم داشت و فروش هم از طریق سه سامانه متولی فروش انجام می‌شود. علاقمندان با مراجعه به سامانه‌ها می‌توانند بلیت فیلم موردنظر خود را خریداری کنند. امسال به‌هیچ‌وجه فروش گیشه‌ای نداریم و حتی اگر به سینمایی اجازه اکران فوق‌العاده داده شود، برای همان هم بلیت‌فروشی اینترنتی خواهیم داشت.

وی افزود: در شهر تهران با دو برابر ظرفیت سال گذشته در خدمت مخاطبان هستیم. در هر سالن کمتر از ۳۰ درصد ظرفیت بلیت‌فروشی می‌شود. در هر استان هم سینماها با کسب اجازه از ستاد کرونای همان استان، می‌توان بلیت‌فروشی داشته باشد.

نجفی درباره فرآیند مشارکت مخاطبان سینماهای مردمی در رأی گیری انتخاب بهترین فیلم از نگاه تماشاگران هم توضیحاتی ارائه کرد.

مدیر روابط عمومی جشنواره سی‌ونهم اولین سئانس اکران در سینمای رسانه‌ها را ۱۴ اعلام و تأکید کرد تلاش می‌شود تا پیش از ساعت ۲۰ کلیه برنامه‌ها در سینمای رسانه‌ها به پایان رسیده باشد.

وی بر رعایت حداکثری پروتکل‌های ابلاغی از سوی ستاد کرونا برای برگزاری ایمن جشنواره به‌ویژه در سالن رسانه‌ها تأکید کرد.

سینمای کودک و نوجوان در دهه ۹۰

در ادامه برنامه امیررضا مافی میزبان امیرمشهدی عباس مدیرکل سینما و تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود تا درباره وضعیت سینمای کودک در دهه ۹۰ به‌گفتگو بنشینند.

امیر مشهدی‌عباس در ابتدای بحث خود گفت: دهه ۹۰ برای سینمای کودک و نوجوان، دهه آزمون و خطا بود. ما بعد از دو دهه ۶۰ و ۷۰، در دهه ۸۰ عملا سینمای کودک را از دست دادیم و نتوانستیم آثاری را تولید کنیم که موفقیت‌های قبل را برای‌مان تکرار کند. در دهه ۹۰ اما تماشاگر اتفاقات تازه در این حوزه بودیم.

وی افزود: در سینمای کودک ما حتی تجربه‌های موفق خود را هم ادامه نداده‌ایم. آنچه در این سال‌ها به‌دست آمده هم حاصل تلاش فردی هنرمندان بوده است. بخش‌های مختلف ارگان‌ها و نهادهای دولتی، حداقل باید تجربه‌های موفق را به سمت رشد و تداوم هدایت کنند. خیلی از سینماگران کودک و نوجوان، امروز ناامید هستند.

مشهدی عباس تأکید کرد: اگر امروز سینمای کودک و نوجوان سرپایی داریم، مدیون تلاش فردی فیلمسازان بوده است. سینمای ما در سطح جهان به‌واسطه فیلم‌های کودک و نوجوان فیلمسازانی همچون عباس کیارستمی و ابراهیم فروزش و مجید مجیدی شناخته شد.

این مدیر کانون پرورش فکری درباره نقش نهادها و سازمان‌های متولی در حوزه سینمای کودک گفت: اتفاقی که برای سینمای کودک و نوجوان افتاده این است که پدر خانواده، تقسیم غذا را به‌درستی انجام نمی‌دهد. وقتی پدر و سرپرستی وجود نداشته باشد، دیگر کنترل بچه‌ها سخت می‌شود. کانون پرورش در دوره‌های مختلف مدیرانی داشته که دغدغه‌های مختلفی داشته‌اند، در این شرایط تصمیم‌گیری از سطح مدیران به سمت معاونت‌ها سوق پیدا می‌کند. کارشناسان و مدیران کل می‌شوند صاحب‌نظر و تصمیم‌گیر. بیش از نیم قرن است که کانون پرورش در حال فعالیت حرفه‌ای است.

مشهدی عباس در بخش دیگری از این گفتگو تأکید کرد: امروز در حالی که شرایط عمومی دولت و جامعه تحت‌الشعاع بیماری کرونا قرار داشته و حال «کانون پرورش» خوب است اما حال سینمای کودک خوب نیست. امروز دایه‌ای برای سینمای کودک وجود ندارد.

وی در ادامه با تشریح وظایف حمایتی دولت در حوزه سینمای کودک گفت: ما امروز یک سئانس مطمئن برای اکران فیلم کودک نداریم. مثلا سئانس اکران یک فیلم کودک را ساعت ۱۳ می‌گذارند که وقت ناهار بچه‌ها است. این هیچ کارشناسی‌ای پشت خود ندارد. میلیاردها میلیارد هزینه تولید فیلم‌هایی می‌کنیم که گاه هیچکدام دیده هم نمی‌شوند اما از سینمای کودک حمایت نمی‌کنیم.

این کارگردان سینما افزود: آنقدر فضای سینمای کودک را سرد کرده‌ایم، خیلی از آن‌هایی که دغدغه‌ای در این حوزه داشتند، سراغ کارهای دیگر و ژانرهای دیگر رفته‌اند.

مشهدی عباس گفت: در حال حاضر عموم فیلم‌هایی که به نام کودک و نوجوان در سینمای ما ساخته می‌شوند، در واقع فیلم‌های خانواده هستند و به بهانه کودک می‌خواهند مخاطب بزرگسال را هم به سالن بکشانند و مثلا چند شوخی نامناسب هم در کار می‌گذارند. اساسا دغدغه کودک با دغدغه نوجوان متفاوت است.کاری که قرار است برای خردسال تولید شود هم نباید شبیه کار کودک باشد. آنقدر این‌ها از هم فاصل دارد که نمی‌توان این فاصله را نادیده گرفت.

وی ادامه داد: اشتباه من نوعی در مقام فیلمساز و فیلمنامه‌نویس این است که این دو گروه کودک و نوجوان را یکی فرض می‌کنم. در حالی که با نگاه تخصصی این دو گروه در واقع ۷ گروه باید محسوب شوند. در کانون این نگاه تخصصی را مدنظر داشته و داریم.

مشهدی‌عباس در پایان گفت: ما هرچقدر به بچه‌ها اهمیت بدهیم، آینده درخشانی هم خواهیم داشت. وقتی به سینمای کودک و نوجوان به چشم بیلان کاری و آمار نگاه کنیم، مسلما کار درخوری انجام نداده‌ایم که بخواهیم توقع بازتاب مناسب هم داشته باشیم.

آموزش فیلمسازی با بهروز افخمی

در بخش پایانی «نقد سینما» شب گذشته، امیررضا مافی با بهروز افخی درباره «آموزش فیلمسازی» گفتگو کرد.

در ابتدای این گفتگو مافی برمبنای پیامک‌های مخاطبان درباره «خط فرضی» سوالی را مطرح کرد که افخمی در توضیح آن گفت: باید بدانیم رعایت خط فرضی زمانی ضرورت دارد که بخواهیم مخاطب به درون فیلم بیاید و احساس کند فیلم در اطرافش جریان دارد.

وی ادامه داد: زمانی شاید فیلمساز نخواهد مخاطب را به داخل فیلمش بکشاند. خیلی از فیلمسازهای امروزی نمی‌خواهند و می‌گویند مثلا ما دوربین خود را می‌لرزانیم تا کیفیت یک فیلم خبری و گزارشی پیدا کند. معنی‌اش این است که من می‌خواهم فیلمی بسازم که موقع تماشا، شما بدانید دارید فیلم می‌بینید و قرار نیست به آن داخل شوید.
افخمی سپس به طرح نکاتی به‌صورت مصداقی درباره رعایت خط فرضی در فرآیند کارگردانی پرداخت.

وی در پایان تأکید کرد: خط فرضی، فی‌نفسه امر مقدسی نیست بلکه یکی از پنج اصلی است که در مرحله تدوین باید آن‌ را رعایت کنید. همه این اصول را باید رعایت کنیم تا کاتی که می‌زنیم، کات نرمی باشد.

برنامه «نقد سینما» به تهیه‌کنندگی یوسف بچاری جمعه‌شب‌ها ساعت ۲۲ از شبکه پنج سیما پخش می‌شود.