خاطرات حضور در ۳۲۰ فیلم سینمایی!

مجید علیزاده رییس انجمن بازیگران و بدلکاران سینمای ایران ضمن مرور خاطرات خود از حضور در ۳۲۰ فیلم سینمایی تأکید می‌کند سینما هیچگاه منبع درآمدش نبوده است.  در پشت صحنه سینمای ایران از ابتدا تا اکنون خاطرات بسیاری رقم خورده است، این خاطرات هم برای کسانی که در سینما کار می‌کنند و هم برای مخاطبان […]

مجید علیزاده رییس انجمن بازیگران و بدلکاران سینمای ایران ضمن مرور خاطرات خود از حضور در ۳۲۰ فیلم سینمایی تأکید می‌کند سینما هیچگاه منبع درآمدش نبوده است.

 در پشت صحنه سینمای ایران از ابتدا تا اکنون خاطرات بسیاری رقم خورده است، این خاطرات هم برای کسانی که در سینما کار می‌کنند و هم برای مخاطبان سینما جذابیت‌های بسیاری دارد. هرکسی از سینما خاطراتی دارد و این خاطرات گوشه ذهن همه کسانی که به سینما علاقه دارند نقش بسته است، در این راستا معمولاً کارگردانان و بازیگران سینما در رسانه‌های مختلف از خاطرات خود از سینما گفته‌اند،

سینما خراسان به رسم سال‌های گذشته به سراغ یکی دیگر از فعالان بدنه سینما رفته و پای خاطرات او نشسته تا بخشی از خاطرات ناگفته و ناشنیده سینمای ایران از زبان فعالان کمتر قدردیده این بازار هزاررنگ، ثبت و ضبط شود.

این بار میزبان مجید علیزاده یکی از بدلکاران باسابقه سینما و تلویزیون ایران بودیم، بدلکاری که به صورت کاملاً تصادفی در ۱۶ سالگی پا به عرصه سینما گذاشته و تا امروز به فعالیت خود در این حوزه ادامه داده است.

مجید علیزاده که در حال حاضر رییس انجمن بازیگران و بدلکاران سینمای ایران است، تا امروز در بیش از ۳۰۰ فیلم حضور داشته است. وی طی این سال‌ها مصدومیت‌های بسیاری دیده است، در این مصاحبه پای صحبت‌ها و خاطرات این بدلکار سینما می‌نشینیم.

* آقای علیزاده از چه سالی کار بدلکاری در سینما را آغاز کردید؟

۱۶ ساله بودم که یک روز از مدرسه فرار کردم و تصمیم گرفتم که به سینما بروم، در یک خیابانی نزدیک منوچهری دیدم که مردم جمع شده‌اند و فیلمبرداری است و بازیگران مطرحی جلوی دوربین بودند، من هم ایستادم و فیلمبرداری را تماشا کردم، مدیر تهیه این فیلم آقای افشار من را صدا زد، به من ۵ تومان پول داد تا نان و انگور بخرم، بعد از اینکه این کار را انجام دادم، با توجه به اینکه درشت هیکل بودم و ورزش می‌کردم، به من گفت که کار می‌کنی، من هم قبول کردم.

برای حضور در ترکیب عوامل فنی فیلم‌های سینمایی در قرارداد خود ذکر می‌کردم که حتماً باید در فیلم بازی هم بکنم. البته ما که به عنوان بدمن فیلم‌های سینمایی حضور داشتیم، چند دیالوگ کوچک جلوی دوربین می‌گفتیم و بعد اکشن و کتک کاری و از ماشین پرت شدن و… شروع می‌شد ۵۲ سال پیش برای هر روز ۱۵ زار (۱۵ قران) می‌دادند. همین امر باعث شد تا با سینما بیشتر آشنا شده و در سینما ماندگار شوم. در واقع اولین نقشی که من در سینما بازی کردم، نقش بچگی‌های بازیگر نقش اصلی یک فیلم بود، بعد از اینکه این فیلم که نامش «طلاق» بود اکران شد، به سینما رفتم و خود را روی پرده سینما دیدم و از خودم خوشم آمد.

با ورود به سینما، در چند فیلم به عنوان دستیار تدارکات حضور داشتم و بعد از آن در بخش تامین برق و نور فیلم‌ها مشغول به کار شدم، نزدیک به ۵ سال به عنوان تکنسین برق در سینما فعالیت می‌کردم، بعدها با توجه به اینکه هوش خوبی داشتم در کنار دوربین می‌ایستادم تا بتوانم چیزهای جدیدی یاد بگیرم.

* یعنی تجربه کار با دوربین هم داشتید؟

آن زمان در فیلم‌هایی که حضور داشتم شکراله رفیعی فیلمبردار و اصغر رفیعی به عنوان دستیار فیلمبردار در پروژه‌های مختلف حضور داشتند و ما نیز در کنار آن‌ها فعالیت می‌کردیم. ما در دفتری در تخت جمشید که برای آقای جمشید شیبانی بود کار می‌کردیم. من شب‌ها در این دفتر می‌خوابیدم و کار نیز می‌کردم، تا زمانی که در این شرکت کار می‌کردم در فیلم‌های بسیاری حضور داشتم. بعدها به دفتر آقای ژورک رفتم و در فیلم سینمایی «قهرمانان» کنار دوربین ایستادم. البته این را هم باید بگویم که در کنار کار کردن در پشت صحنه، بازی هم می‌کردم.

آخرین فیلمی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کار کردم، فیلم سینمایی «نفس بریده» کاری از آقای وثوقی بود. بعد از آن فیلم سینمایی «فرمان» را با آقای زرین دست کار کردم، این فیلم آخرین اثری است که به عنوان دستیار فیلمبردار در آن حضور داشتم. البته این را هم باید بگویم که برای حضور در ترکیب عوامل فنی فیلم‌های سینمایی در قرارداد خود ذکر می‌کردم که حتماً باید در فیلم بازی هم بکنم. البته ما که به عنوان بدمن فیلم‌های سینمایی حضور داشتیم، چند دیالوگ کوچک جلوی دوربین می‌گفتیم و بعد اکشن و کتک کاری و از ماشین پرت شدن و … شروع می‌شد که البته در این راه صدمه‌های بسیاری دیدم!

* هیچ وقت صدمه جدی هم دیده‌اید؟

به خاطر دارم پیش از انقلاب در سریالی به نام «جنگ جهانی دوم» حضور داشتم، آن زمان برای فیلم‌های جنگی مسئول انفجار نداشتیم، بلکه ارتش می‌آمد و کمک می‌کرد، در طول ساخت این فیلم و در هنگام کار در یکی از صحنه‌های درگیری به من تیر خورد و زخمی شدم و همین مساله سبب شد مدت کمی از کار به دور باشم.

بعد از انقلاب اسلامی در فیلم سینمایی «حادثه» باید ماشین چپ می‌کردم، با توجه به علاقه‌ای که به سینما داشتم همیشه فیلم‌های آمریکایی را می‌دیدم و در مورد حوزه بدلکاری و جلوه‌های ویژه مطالعاتی داشتم، سر همین فیلم بود که ماشین مورد نظر را که قرار بود چپ شود ستون کشی کردم تا بتوان آن را به راحتی چپ کرد، در فیلم «دلار» نیز ماشین چپ کردم. این را باید بگویم که آن زمان بدلکاری در سینما وجود نداشت، در فیلم «پرواز در شب» به کارگردانی رسول ملاقلی پور نیز حضور داشتم و تمام فعالیت‌های نقش بد فیلم را من انجام دادم.

این را باید بگویم که در سینمای ایران ۳۲۰ فیلم را کارکرده‌ام که هرکدام خاطرات بسیاری را برای من به همراه داشته است.

* انجمن بدلکاران سینمای ایران چه زمانی راه‌اندازی شد؟

در سال ۱۳۷۲ انجمن بازیگران و بدلکاران را با حضور تعدادی از قدیمی‌های این انجمن تاسیس کردیم، آن زمان با حضور افرادی چون آقای لاجوردی، سرهنگ کثیری، سرهنگ مرادی، آقای بابازده این انجمن تاسیس شد و برای نگارش اساسنامه آن نزدیک به یک سال زمان گذاشتیم که برای نگارش اساسنامه با خانم معتمدآریا، زنده یاد داوود رشیدی کار کردیم.

اسامی مختلفی برای این انجمن در نظر گرفته شده بود که از آن جمله می‌توان به خطرسازان و بدلکاران، اشاره کرد، در واقع در این صنف تعدادی از بازیگران سینمایی و تلویزیونی که معمولاً نقش‌های سوم و چهارم فیلم‌ها را بازی می‌کنند، حضور دارند، در نهایت با جدال بسیاری که برای نامگذاری این انجمن داشتیم، نام انجمن «بازیگران و بدکاران سینمای ایران» را انتخاب کرده و همه با آن به توافق رسیدیم. این انجمن تشکیل شده از ۲۰ بدلکار است، اعضای این انجمن همگی بدلکاران بسیار خوبی هستند که هم در داخل و هم در خارج از کشور کار می‌کنند، اگر این افراد از وسایل خوب و استاندارد و به روز استفاده کنند، بی شک از بسیاری از بدلکاران خارجی بهتر هستند.

* حرفه بدلکاری از چه زمانی در سینمای ما به رسمیت شناخته شد؟

این اتفاق از زمان آغاز تصویربرداری سریال «سربداران» شکل گرفت. این سریال به دلیل ساختار متفاوتی که داشت بخش بدلکاری و جلوه‌های ویژه میدانی متفاوتی داشت که بیشتر کار مربوط به کار با اسب‌ها بود.

شاید در سینما از ۵۰ کارگردانی که حضور دارند، تنها ۵ کارگردان خوب داریم که هنوز به فکر قدیمی‌های سینما هستند، باقی کارگردانان برای فیلم خود ۲ تا نقش اول زن و مرد را انتخاب می‌کنند، نقش ۲ را هم انتخاب می‌کنند، اما باقی نقش‌ها در فیلم‌ها فروشی است * قبل از شکل‌گیری حرفه بدلکاران، بزن بهادرها و کتک خورها در فیلم‌ها حضور داشتند، درست است؟

بله دقیقاً، پیش از این بدلکاران به «کتک‌خورها» یا بدمن های داستان معروف بودند. در حال حاضر ۲۰ بدلکار خوب داریم که همه آن‌ها بارها زخمی شده‌اند و البته که به نحو احسن کار می‌کنند، همچنین در این انجمن ۲۰۰ بازیگر داریم که از آن جمله می‌توان به آقای کشکولی، آقای مجید شهریاری و خشایار راد اشاره کرد.

انجمن بازیگران، معمولاً از بازیگران نقش یک عضو می‌گیرند و انجمن بدلکاران از بازیگران نقش سه به بعد عضو می‌گیرند، برای عضویت در انجمن بازیگران باید حتماً ۵ نقش اول در پروژه‌های سینمایی داشته باشند، من که این همه سال در سینما و تلویزیون کار کرده‌ام یک بار هم نقش اول نداشته‌ام و بیشتر نقش‌های سوم به بعد را بازی کرده‌ام. شرایط ما در انجمن بازیگران و بدلکاران این است که اگر کسی که می‌خواهد عضو شود حداقل باید ۶ سکانس بازی داشته باشد.

* تا چه اندازه کار در سینما برای شما جذابیت داشت که با این شرایط همچنان فعالیت در این حوزه را ادامه می‌دهید؟

من در زندگی خود مصاحبه‌های زیادی داشته‌ام، اما همیشه گفته‌ام که سینما اول هیچ و آخرش هم هیچ است، چرا که سینما در و پیکر ندارد. یک مثال برای شما می‌زنم، من در همه کارهای آقای کیمیایی بازی کرده‌ام، چند روز پیش کنار آقای مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم جدیدش بودم، در این فیلم نقش علی نازک دل را بازی می‌کنم، اوایل فیلمبرداری این پروژه من تصادف کردم و مصدوم شدم. ۴۹ سال است که آقای کیمیایی را می‌شناسم و وی مانند برادرم است، آقا پولاد به من عمو می‌گوید، تنها کسی که در دفتر آقای کیمیایی می‌رود من هستم و به کسی خیلی اجازه نمی‌دهد وارد دفترش شود. به آقای کیمیایی زنگ زدم و گفتم که تصادف کرده‌ام، آقای کیمیایی نیز نقش قبلی من را درآورد و یک نقش دیگر در فیلم را برای من انتخاب کرد، نقشی که در زندان حضور دارد.

شاید در سینما از ۵۰ کارگردانی که حضور دارند، تنها ۵ کارگردان خوب داریم که هنوز به فکر قدیمی‌های سینما هستند، باقی کارگردانان برای فیلم خود ۲ تا نقش اول زن و مرد را انتخاب می‌کنند، نقش ۲ را هم انتخاب می‌کنند، اما باقی نقش‌ها در فیلم‌ها فروشی است، یعنی باید پول دهید تا در یک فیلم بازی کنید، قیمت این نقش‌ها بستگی به نقشی است که در فیلم دارند، اکثر کسانی که می‌بینید بازی می‌کنند و دیگر خبری از آنها نمی‌شود، برای بازی در یک نقش پول داده‌اند و بعد از بازی در آن پروژه فراموش می‌شوند.

* پس پیشنهادهای کمی برای کار در پروژه‌های سینمایی دارید.

ما ریگ ته جوب هستیم، چه ما را بخواهند چه نخواهند ما عمرمان را برای سینما گذاشته‌ایم و سال‌ها در سینما فعالیت کرده‌ایم، من ۵۳ سال در سینما زندگی کرده‌ام و همه من را می‌شناسند و معمولاً کارگردانان با شروع فیلم‌های خود من را برای بازی در پروژه یا به عنوان بدلکار و یا به عنوان بازیگر انتخاب می‌کنند. هستند کارگردانانی که برای شروع کار جدید خود حتماً از بچه‌های قدیمی سینما استفاده می‌کنند، از بین این کارگردانان آقای کیمیایی نسبت به دیگران بیشتر به قدیمی‌ها توجه می‌کند. حتی حواسش به قدیمی‌هایی که دیگر نمی‌توانند کار کنند نیز هست و هر کاری از دستش برآید برای آنها انجام می‌دهد،

آقای کیمیایی مرد بزرگی است، اما خیلی‌ها نمی‌دانند وی چه کارهایی کرده است، به همین دلیل می‌آیند و پشت سرش لاف می‌زنند، چرا چون آقای کیمیایی در فیلم خود آنها را بازی نداده است، آقای کیمیایی از نظر من اسطوره سینمای ایران است، سینمای ایران را وی از روی زمین بلند کرد، البته این سال‌ها هر فیلمی که ساخته است، قلع و قمع شده، کسی نمی‌داند که آقای کیمیایی چه سختی‌هایی را برای تولید فیلم‌های خود تحمل می‌کند.

* اولین همکاری شما با آقای کیمیایی سر چه فیلمی بوده است؟

اولین فیلمی که با آقای کیمیایی کار کردم فیلم سینمایی «قیصر» بود، در این فیلم حضور داشتم اما بازی نکرده‌ام در واقع در این پروژه کار فنی می‌کردم، کارهای بدل فیلم «رییس» نیز برعهده من بود و همه کارهای بدلکاری آن را انجام داده‌ام، یکی از صحنه‌های بدکاری آن این گونه بود که از یک طبقه رفتیم بالا و همزمان روی سقف ماشین چاشنی گذاشتیم تا ماشین منفجر شود و باید خود را پایین پرت می‌کردیم.

در فیلم «جرم» نیز در زندان حضور داشتم که شامل صحنه‌های اکشن، زد و خورد و چاقو کشی بود. طی این سال‌ها کارهای بدلکاری بسیاری انجام داده‌ام یکی از این نقش‌های برای یکی از فیلم‌های شاهد احمدلو با نام «گنج خانه سفید» بود، ما کنار پله ایستاده بودیم و باید صحنه درگیری را می‌گرفتیم، سکانس از این قرار بود که درگیری فیزیکی می‌شود و با چوب من را می‌زنند و من باید از ۴۵ پله می‌افتادم، این سکانس چند بار فیلمبرداری شد، که این مساله برای من بسیار سخت بود، در نهایت یک دوربین از بالا و یک دوربین نیز در پایین گذاشتند و سه بار از پله پایین افتادم تا در نهایت سکانس مورد قبول کارگردان قرار گرفت.

در فیلم سینمایی «پرواز در شب» نیز کارهای جالبی انجام دادم، در این فیلم یک چاه کنده بودیم که باید نصف ماشین داخل این چاه می‌افتاد من پشت فرمان بودم و این کار را انجام دادم، اما درآوردن من که داخل ماشین بودم بسیار سخت بود، جرثقیل آوردند و ماشین را از چاه بیرون آوردند، در آنجا بود که به دلیل فشاری که روی من بود نمی‌توانستم نفس بکشم، یک سکانس دیگر هم بود که با جیپ بودم، که باید به همراه بازیگران به داخل دریاچه پرت می‌شدم، دریاچه ۵۰ متر عمق داشت، این سکانس خطرناکی بود و نزدیک بود بازیگران در دریاچه غرق شوند، که البته غواص‌ها حضور داشتند که در صورت بروز مشکل به بازیگران کمک کنند، قرار شد آن صحنه را یک بار دیگر بگیرند که بازیگرانی که باید در جیپ قرار می‌گرفتند گفتند ما این سکانس را بازی نمی‌کنیم و نقش آنها را بازیگران دیگر برعهده گرفتند. تاکید می‌کنم فیلم‌های بسیاری کار کرده‌ام که از آن جمله می‌توانم به «فریاد زیر آب» به کارگردانی سیروس الوند اشاره کرد که در این فیلم نقش سیا را بازی کرده‌ام که یک سکانس زد و خورد داشتیم.

* اشاره کردید که اول در گروه کتک خورها حضور داشتید، تا امروز به جای بازیگر سرشناسی به عنوان بدلکار حضور داشته‌اید؟

بله، در فیلم سینمایی «جوانمرد» یک سکانسی بود که زنده یاد فردین در کافه حضور داشت که در طبقه بالای کافه زد خورد می‌شد و فردین باید از بالا روی میز می‌افتاد، من با فردین بسیار بازی کرده بودم و با کار من آشنا بود، در این سکانس کاپشن خود را درآورد و از من خواست که این سکانس را بازی کنم، لباس‌های آقای فردین را پوشیدم و از طبقه بالا روی میز افتادم، این را هم باید بگویم که میز شیشه داشت، برای بهتر خورد شدن شیشه، شیشه را کنار آتش نگه می‌داشتیم تا داغ شده و به راحتی شکسته شود، من پشت خود را با نمد بستم تا شیشه به بدنم آسیب نرساند، بار اول که این سکانس را بازی کردم دوربین گیر کرد و مجبور شدیم که بار دیگر این سکانس را بازی کنیم.

به کارگردان گفتم دیگر این سکانس را بازی نمی‌کنم چرا که هم ارتفاع زیاد بود و هم احتمال صدمه دیدن با شیشه وجود داشت، در نهایت پذیرفتم در این سکانس بازی کنم، بعد از پایان این سکانس، زنده یاد فردین سر من را بوسید و هزار تومان به من پول داد، این در حالی است که برای کل فیلم من ۳۰۰ تومان پول گرفته بودم. آن زمان یک هزار تومان خیلی پول بود، بعد از پایان فیلم نیز همان کاپشن چرم و هم یک کمربند به من هدیه داد.

* در سینمای بعد از انقلاب به جای چه بازیگرانی کار کرده‌اید؟

بعد از انقلاب، جای ابوالفضل پورعرب در فیلم سینمایی «دو روی سکه» بازی کرده‌ام، یک سکانس زد خورد را بازی کرده‌ام، سکانسی بود که پورعرب قرار بود در آن کتک بخورد و بازیگران خیلی جدی او را کتک می‌زدند، وی بازی در این سکانس را قبول نکرد و این سکانس را هم من بازی کردم.

به عنوان بدلکار در فیلم‌های بسیاری کار کرده‌ام و خیلی به یاد ندارم که در چه نقش‌هایی حضور داشتم، همچنین جای آقای قریبیان در فیلم «رییس» بازی کردم. آقای کیمیایی از من خواست که در سکانس مورد نظر بازی کنم. چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب جای بسیاری از بازیگران بازی کرده‌ام، من هیکل درشتی داشتم و بسیاری از بدلکاری‌ها و صحنه‌های زد و خورد را به من می‌دادند، تاکید می‌کنم که برای بازی در این فیلم صدمه‌های بسیاری دیدم حتی به خاطر دارم که در یکی از فیلم‌ها بینی من شکست.

ما هیچ امنیتی در فیلم‌ها نداشتیم. به یاد می‌آورم یک سکانس را باید از کوه به پایین می‌افتادم که سکانس خطرناکی بود اما باز هم این نقش را بازی کردم چرا که به سینما عشق می‌ورزیدم. من در سینما درآمد آن چنانی نداشتم، بلکه عشق به سینما بود که باعث شد تا الان این کار را ادامه دهم، خانه دوم من سینما است سال‌ها از فعالیت من در سینما می‌گذرد و بسیاری از افرادی که با آنها کار کرده بودم، فوت کرده‌اند، از بین کسانی که با آنها کار کرده‌ام و خوشبختانه زنده هستند می‌توان به مهدی فخیم‌زاده اشاره کرد، خاطرات زیادی در سینما دارم اما یکی از خاطرات خوبی که دارم این است. به یاد دارم می‌خواستم ازدواج کنم و برای کار در یک فیلم در کرمان بودیم، به کارگردان گفتم که ۳ روز به من مرخصی دهد تا ۳ روزه بروم تهران، ازدواج کنم و باز گردم، وقتی آقای فردین این خبر را شنید، یک بلیت رفت و برگشت برای من گرفت و هنگام رفتن یک پاکت به من دادند و گفتند آن را آقای فردین داده است، داخل پاکت ۵ هزار تومان پول گذاشته بود، با این پول وسایل مورد نیاز خانه را خریدم که این خود کمک بسیاری به من بود.

* در صحبت‌های خود به صدمه‌هایی که دیده‌اید اشاره کرد، تا چه اندازه و ابزار و امکانات استاندارد بدلکاری در کشور وجود دارد؟

در گذشته هیچ وسیله‌ای برای کارهای اکشن وجود نداشت و ما هیچ امنیتی در فیلم‌ها نداشتیم. به یاد می‌آورم یک سکانس را باید از کوه به پایین می‌افتادم که سکانس خطرناکی بود اما باز هم این نقش را بازی کردم چرا که به سینما عشق می‌ورزیدم. من در سینما درآمد آن چنانی نداشتم، بلکه عشق به سینما بود که باعث شد تا الان این کار را ادامه دهم، خانه دوم من سینما است، هرچند دیگر سنی از من گذشته است اما باز هم به کار خود در سینما ادامه می‌دهم.

در سینمای امروز بی معرفت‌های بسیاری وجود دارد، ما را که می‌بینند انگار که می‌خواهیم مانند مار آنها را نیش بزنیم و به بدلکاران نقش نمی‌دهند، بعد وقتی فیلم را می‌بینیم متوجه می‌شویم که بازیگران شناخته شده‌ای حضور ندارند و این پول است که نقش اول را در فیلم‌ها بازی می‌کند. مگر در این ۵۲ سال چه چیز به من رسیده است جز اینکه صدمه ببینم، به عنوان مثال در فیلم «گذر اکبر» ۱۴ تا بخیه خوردم، سر فیلم «غریبه» به دلیل صدمه‌ای که به چشمم وارد شده بود، یک ماه چیزی نمی‌دیدم، در فیلم «فاتح دل‌ها» دستم صدمه دید، من دیگر در این سینما چیزی ندارم که بخواهند از من بگیرند، در انجمن بازیگران و بدکاران به عشق اعضا کار می‌کنم و هیچ حقوقی از فعالیت در آن دریافت نمی‌کنم.

* امکانات بدلکاری و ابزار لازم برای این کار در چه شرایطی قرار دارد؟

هرچه که امکانات در حوزه بدلکاری وجود دارد توسط خود اعضا تهیه شده است، در حال حاضر تنها ۵۰ درصد از ابزار مورد نیاز این حرفه را تهیه کرده‌ایم و ۵۰ درصد از آن را نداریم. باید شرایطی فراهم شود تا بتوانیم بهترین امکانات را برای حوزه بدلکاری تهیه کرد تا کسی صدمه نبیند. متاسفانه بارها با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نامه نگاری کردیم تا امکانات مناسبی را فراهم کنیم اما هیچ کمکی در این زمینه به ما نمی‌شود.

* تاکنون درخواست کمک هزینه برای تامین ابزار مورد نیاز کرده‌اید؟

در گذشته پیش از این نامه‌ای به آقای ضرغامی نوشتیم که به ما مجوز وارد کردن وسایل امنیتی بدلکاری را بدهند که با پول خودمان آن را بخریم، اما آقای ضرغامی گفت ما در سینمای ایران اکشن نداریم. این در حالی است که سینما و تلویزیون پر از اکشن است که شامل، تصادف، چپ کردن ماشین، کتک خوردن‌ها و … است.

سینما هیچ وقت منبع درآمد برای ما نبوده است، چرا که به عنوان مثال ۴ روز در یک فیلم کار می‌کنیم و تنها مبلغ ناچیزی را به ما پرداخت می‌کنند، این در حالی که بسیاری از بازیگران دستمزدهای کلانی می‌گیرند، یک نفر مانند مهران مدیری چرا باید یک میلیارد و نیم دستمزد بگیرد، این در حالی است که بدلکاران دستمزدهای ناچیزی دریافت می‌کنند. هر بدلی قیمتی دارد، از پشت‌بام بیایید پایین ۱۰ میلیون تومان، تصادف با ماشین ۸ میلیون، زمین خوردن با موتور ۶ میلیون تومان، از اول تا آخر فیلم قرارداد باشد بین ۴۰ تا ۶۰ میلیون تومان است، که البته بسیاری از تهیه کنندگان این نرخ‌ها را قبول ندارند و پرداخت نمی‌کنند.

بدلکاری کار سختی است و بدلکاران با جانشان بازی می‌کنند، خوشبختانه توانسته‌ایم در خانه سینما این افراد را بیمه تکمیلی تا ۳۰۰ میلیون تومان کنیم تا شرایط بهترین را برای آنها فراهم کنیم. اگر امنیت شغلی در سینما ایجاد شود، سینما ارزشمند می‌شود، برای امنیت شغلی صحبت‌هایی می‌شود، اما نباید فراموش کرد که سینما مافیا دارد و سینمای ایران دست این افراد است.

سینما درو پیکر ندارد، تصور کنید به خاطر دارم یکی از بدلکار قرار بود یک ماشین را با ارتفاع ۱۰ متر به سمت پل پرت کند، ناگهان ماشین از ارتفاع سقوط کرد و بدلکار مورد نظر به شدت صدمه می‌بیند، به خاطر مصدومیت‌ها به اعضای انجمن گفته‌ایم که حتماً در قرارداد خود بند بیمه را ذکر کنند، تا در صورت بروز حادثه‌ای دچار مشکل نشوند.

* چه تعداد بدلکار زن در سینمای ایران وجود دارد و آیا شما تا به حال به جای یک بازیگر زن بدلکاری کرده‌اید؟

من هیچ گاه به جای یک بازیگر خانم به عنوان بدلکار حضور نداشته‌ام اما دوستانم جای بازیگران خانم کار کرده‌اند، در حال حاضر بدلکاران زن خوبی داریم که به خوبی از پس کار خود بر می‌آیند، در تلاش هستیم تا بدلکاران خانم را در انجمن بازیگران و بدلکاران عضو کنیم چرا بدلکار خانم کم داریم و حداقل تعداد بدلکاران خانم باید به ۱۰ نفر برسد. در بین اعضای انجمن زن و شوهرهایی داریم که هر دو بدلکار هستند و معمولاً کارهای خوبی را انجام می‌دهند، بدلکاران خانم که عضو انجمن هستند، نمی‌دانند خطر چی هست و کار خود را به خوبی انجام می‌دهند و معمولاً کارهای خطرناکی انجام می‌دهند.

ما این گروه از بدلکاران جدید را قبول نداریم، این افراد کسانی هستند که کاملاً ناپخته در سینما فعالیت می‌کنند، ما بدلکاران زیادی داریم، بدلکاران ما که عضو انجمن هستیم بیکار هستند، برای بدلکارانی که عضو انجمن نیستند، شروطی گذاشته‌ایم تا بتوانند براساس آن عضو انجمن شوند مساله‌ای که وجود دارد بسیاری از افراد فکر می‌کنند که بدلکاری کار آسانی است و به راحتی می‌توانند از پس آن برآیند، این در حالی است که بدلکاری یک هنر و تخصص است و باید این مساله را جدی گرفت. نمی‌دانند بدلکاران برای کار خود زحمت می‌کشند و همیشه در حال تمرین کردن هستند به عنوان مثال من ۲۲ سال ورزش کرده‌ام تا بتوانم در سینما اکشن کار کنم.

* برای بدلکاری دوره‌های آموزشی برگزار می‌شود؟

کلاس‌های بدلکاری را خودمان برگزار می‌کنیم، همچنین یک باشگاه اختصاصی برای خودمان اجاره کرده‌ایم و در آن تمرینات لازم را انجام می‌دهیم و همین مساله سبب شده است تا بدلکاران انجمن از آمادگی جسمانی مناسبی برخوردار باشند.

* رابطه انجمن با بدلکاران جوانی که چند سالی است وارد سینما شده‌اند چگونه است؟ با آن‌ها همکاری دارید؟

ما این گروه از بدلکاران جدید را قبول نداریم، این افراد کسانی هستند که کاملاً ناپخته در سینما فعالیت می‌کنند، ما بدلکاران زیادی داریم، بدلکاران ما که عضو انجمن هستیم بیکار هستند، برای بدلکارانی که عضو انجمن نیستند، شروطی گذاشته‌ایم تا بتوانند براساس آن عضو انجمن شوند، مثلاً از آنها می‌خواهیم چند نمونه کار برای ما بیاورند تا ما آنها را عضو انجمن کنیم، این در حالی است که آنها این تعداد نمونه را ندارند به همین دلیل نمی‌توانند عضو انجمن شوند، آنها در یک فیلم ۲ تا پشتک می‌زنند و یک گروه برای خود تاسیس می‌کنند، اینکه بدلکاری نمی‌شود. آنها در عمل هیچ چیزی ندارند که ارائه کنند.

* سخت‌ترین نقشی که به عنوان بدلکار کار کردید چه بود؟

در فیلم «بایکوت» به جای مجید مجیدی بازی کردم و یکی از نقش‌های سختی بود که آن را انجام دادم. یک سکانس ماشین سواری بود که باید با ماشین به دکه‌های سر راه می‌زدم که کار بسیار سختی بود، البته الان دیگر کار بدلکاری نمی‌کنم، البته گاهی برای کارگردانانی مانند مسعود کیمیایی کار می‌کنم اما در فیلم‌های دیگر چندان کار نمی‌کنم. آقای کیمیایی حواسش به من است و صحنه‌های سخت را به من نمی‌دهد. تمام زندگی ما در سینما خاطره است.

* تا به حال شده است که نقشی را دوست داشته باشید بازی کنید؟

گاهی این حس پیش آمده است، به عنوان مثال در سریال «آقازده» دوست داشتم نقش یک گردن کلفت را بازی کنم که چند تا نوچه داشته باشم، با کارگردان صحبت کردم و نقش را گرفتم. یک فیلم دیگر نیز بود که نامش را به خاطر ندارم در آن هم دوست داشتم نقش یک گردن کلفت را بازی کنم، که خوشبختانه به این دو نقش مورد نظر رسیدم. در فیلم «قیصر» نیز دوست داشتم نقش قیصر را بازی کنم، درست است که در آن فیلم نتوانستم این نقش را بازی کنم، اما در فیلم «دیگه چه خبر»، در اتوبوس حضور داشتم که در نقش قیصر بازی کردم، پس می‌توانم بگویم در سینمای ایران هر نقشی که دوست داشته‌ام را بازی کرده‌ام و از این مساله بسیار راضی هستم./مهر