سفینه«تورنادو» چگونه در سینمای ایران هوا شد؟/افسوس که حمایت نشدیم

سیدجواد هاشمی کارگردان فیلم سینمایی «تورنادو» ضمن ارائه توضیحات درباره دستاوردهای فنی این پروژه سینمای کودک، از شرایط ناعادلانه اکران و محرومیت این فیلم از حمایت‌های دولتی گلایه کرد. سینما خراسان-گروه هنر- زهرا منصوری: سیدجواد هاشمی را تقریباً همه می‌شناسند؛ او آنقدر در فیلم‌های دفاع مقدسی شهید شده بود که تا همین چند سال پیش […]

سیدجواد هاشمی کارگردان فیلم سینمایی «تورنادو» ضمن ارائه توضیحات درباره دستاوردهای فنی این پروژه سینمای کودک، از شرایط ناعادلانه اکران و محرومیت این فیلم از حمایت‌های دولتی گلایه کرد.

سینما خراسان-گروه هنر- زهرا منصوری: سیدجواد هاشمی را تقریباً همه می‌شناسند؛ او آنقدر در فیلم‌های دفاع مقدسی شهید شده بود که تا همین چند سال پیش دیگر با تماشای هر فیلم از او انتظار داشتیم سر بزنگا به نحوی شهید شود! خودش هم می‌گوید ۲۹ بار در فیلم‌های سینمای ایران شهید شده است! اما او در چند سال اخیر پا را فراتر از بازیگری گذاشته و با هدف‌گیری متفاوتی کارگردانی را تجربه می‌کند؛ آن هم نه در حال و هوای فیلم‌های دفاع مقدس که در ژانر دشوار و مهجور «کودک». همین موضوع باعث شده برخی طرفداران دیروزش به‌ظاهر دچار یک تناقض شوند و بگویند کسی که پرچمدار فیلم‌های ارزشی بود چرا حالا باید فیلم‌های موزیکال بسازد؟!

سه گانه «پیشونی سفید» برای سیدجواد هاشمی علاوه‌بر استانداردهای قابل قبول سینمایی، توفیق در گیشه را هم به همراه داشت؛ به طوری که نوروز امسال «پیشونی سفید ۳» توانست چند فیلم جدی را کنار بزند و بالاتر از آن‌ها در جدول فروش قرار بگیرد.

وجه بارز فیلم‌های کودک سیدجواد هاشمی استفاده از تخیل، ویژوآل افکت سنگین و البته گریم متفاوت است. نکاتی که آثار او را با سایر فیلم‌های کودک متمایز کرده است؛ او در همین حال و هوا این روزها فیلم سینمایی «تورنادو» را روی پرده دارد. فیلمی که دیده نشدنش آن اندازه که او انتظارش را داشت، غصه این روزهای جواد هاشمی شده است.

کارگردان «تورنادو» از شرایط اکران این فیلم به‌شدت گله دارد؛ از اینکه فیلمش را «ضدارزش» خطاب کرده‌اند، از اینکه ۲ فیلم کودک دیگر را که همزمان با «تورنادو» اکران کردند، از اینکه «تورنادو» مشمول حمایت نشده است و…

او این گلایه‌ها را همراه با بغض مطرح می‌کند اما همچنان امید به اصلاح شرایط دارد؛ گلایه‌ها و امیدواری‌هایی که بخش عمده‌ای از گفتگوی ما با سیدجواد هاشمی را به‌خود اختصاص داد.

محمد نجفی امامی که در پروژه «تورنادو» به‌عنوان مسئول جلوه‌های ویژه‌رایانه‌ای، حضوری تأثیرگذار داشته در این گفتگو سیدجواد هاشمی را همراهی کرد.

مشروح بخش نخست گفتگوی سینما خراسان با کارگردان و مسئول جلوه‌های ویژه رایانه‌ای «تورنادو» را در ادامه می‌خوانید؛

* آقای هاشمی «تورنادو» در ادامه فیلم‌های شما، باز هم عنصر تخیل را دارد که اتفاقاً در فیلم‌های کودک ما چندان به آن توجه نمی‌شود، فیلمی که داستان سفینه‌ای را روایت می‌کند که با شیطنت چند کودک به فضا می‌رود. چرا به سمت ساخت فیلم‌هایی با این حجم از تخیل می‌روید؟

سیدجواد هاشمی: انتخاب سوژه‌های فانتزی و خیال‌انگیز برای بچه‌ها جزو آروزهای دیرینه من بوده است. من سال‌ها در مدارس درس می‌دادم، با بچه‌ها کار می‌کردم و احساس می‌کردم تنها چیزی که می‌تواند برای برقراری ارتباط با بچه‌ها مناسب باشد عنصر فانتزی است. هیچ چیزی به اندازه فانتزی و عبور از مرزهای خیال نمی‌تواند بچه‌ها را اقناع و هیجان‌زده کند و لبخندی روی لب‌های آن‌ها بنشاند. هیچ چیزی به اندازه خیال‌پرداری نمی‌تواند در عمق وجود بچه‌ها نفوذ کند.

هاشمی: گام‌های اولیه فیلم‌سازی با این سطح از ویژوآل افکت توسط «پیشونی ۲و۳» و «تورنادو» برداشته شده است. پس مطمئنم جزو اولین‌ها حساب می‌شود. یعنی در ۱۰ سال آینده از این آثار به عنوان فیلم‌های مولف در عرصه ویژوآل افکت یاد خواهد شداز آنجایی که من معلم بودم ابتدا کلاس درس من با قصه شروع می‌شد و در نهایت به نتایج علمی می‌رسید، همین موضوع هم کلاس‌هایم را با موفقیت عجیبی مواجه می‌کرد. من به بچه‌ها اجتماعی، دینی، علوم و… درس می‌دادم. برای مثال علوم را با قصه شروع و با خیال بچه‌ها را جذب می‌کردم. کلاس علوم حتی در دوره نوجوانی برای خودم هم جذابیتی نداشت، اما با این روش، بچه‌ها درس را بسیار با شور و اشتیاق تحمل می‌کردند. این نشان می‌دهد که من از همان موقع تلاش می‌کردم که بتوانم برای برقراری ارتباط با بچه‌ها وارد مرزهای خیال بشوم.

«تورنادو» جزو فیلم‌هایی است که به خاطر سفر به فضا، یک فضای کاملاً فانتزی و دور از دسترس دارد و همین دلیل دوست داشتم این فیلم را بسازم. ضمن اینکه من تقریبا ۱۵ سال پیش داستانی درباره سفر به فضا نوشتم که در ذهن خودم بچه‌ها را با سفینه‌ای به فضا می‌فرستادم، از همین رو همیشه دوست داشتم داستان این سفینه را هم بسازم.

* یکی از نکات بارز فیلم‌های شما استفاده از جلوه‌های ویژه بصری زیاد است که اتفاقاً کودک با همان‌ها ارتباط برقرار می‌کند اما این موضوع چندان در فیلم‌های کودک ما رواج ندارد…

هاشمی: بله. جلوه‌های ویژه همان کلید ورود به مرزهای تخیل است و جذابیت دارد. در واقع در عین حال که کودک فکر می‌کند یک چیزی وجود خارجی دارد، وجود ندارد و برعکس. من در چند فیلم اخیرم با محمد نجفی امامی در حیطه ویژوآل افکت همکاری کرده‌ام و کار او وجه خیال‌انگیزی به آثارم داده است. او توانسته است من را به‌عنوان یک فیلمساز قانع کند که می‌شود کارهای بزرگی انجام داد که در سینمای ایران باعث تعجب خیلی‌ها شود.

«تورنادو» جزو فیلم‌هایی است که تاکنون نظیرش در ایران ساخته نشده است، اما خیلی به آن ظلم می‌شود. حتی اگر تماشاگر نتواند آن را ببیند من مطمئنم یک روزی این فیلم دست کم به خاطر همین جلوه‌های ویژه‌اش دیده می‌شود، چراکه معتقدم گام‌های اولیه فیلم‌سازی با این سطح از ویژوآل افکت توسط «پیشونی ۲و ۳» و «تورنادو» برداشته شده است. پس مطمئنم جزو اولین‌ها حساب می‌شود. یعنی در ۱۰ سال آینده از این آثار به عنوان فیلم‌های مولف در عرصه ویژوآل افکت یاد خواهد شد.

به نظر من محمد نجفی امامی در «تورنادو» کار بزرگی کرده است که نمی‌شود قدر کار او را امروز فهمید، چراکه ما در حال حاضر در مرکز این خورشید هستیم، بنابراین باید از این خورشید فاصله بگیریم، چند سالی بگذرد و بعد خواهیم دید که ۱۰ سال بعد درباره مولفان سینمای فانتزی در سینمای ایران بحث خواهد شد درباره نسخه‌های امروز «پیشونی سفید» هم صحبت می‌کنند.

محمد نجفی‌امامی: جلوه‌های ویژه، یک ابزار است و آنچه اهمیت دارد ایده اولیه است که توانایی و قابلیت‌های این ابزار شناخته شود و ما بتوانیم از این ابزار در فیلم‌هایمان استفاده کنیم. اگر آقای هاشمی این شناخت و این اطلاعات را نداشت مطمئنا از این تکنولوژی و هنر استفاده نمی‌کردیم.

هاشمی: البته من شناختی نداشتم فقط به صورت ذهنی مطالبی را درباره فیلم گفتم…

نجفی‌امامی: در واقع ما با این تکنولوژی توانستیم تخیلاتی را که در ذهن آقای هاشمی بود، به تصویر بکشیم. پس درواقع ویژوآل افکت یک ابزار است که این روزها کمتر کارگردانی در فیلم‌هایش از این ابزار استفاده می‌کند، در صورتی که باعث می‌شود فیلم‌های ما از نظر بصری قدرتمندتر دیده شود و بتوانیم قصه‌هایمان را خیلی بیگ پروداکنش تر تعریف کنیم.

البته شناخت یک کارگردان، یک نویسنده و… در این زمینه و نگاه آن‌ها به این ابزار بسیار مهم است ولی متاسفانه خیلی‌ها فکر می‌کنند از ویژوآل افکت تنها در سینمای هالیوود استفاده می‌شود و در سینمای کودک اصلا به جلوه‌های ویژه اعتقادی ندارند. فیلم‌های سینمای هالیوود و بالیوود اصلا بدون ویژوآل افکت ساخته نمی‌شود و حتما در ۹۹ درصد موارد از ویژوآل افکت استفاده می‌کنند، فضاهای ذهنی خود را به تصویر می‌کشند و علاقه دارند مخاطبانشان به این قسمت گرایش پیدا کنند. درواقع دوست دارند با ویژوآل افکت حرف‌های خودشان را بزنند. البته فیلمسازان ما هم رفته‌رفته به این سمت و سو می‌روند ولی به نظرم حرکت ما کند است.

* ولی به نظر می‌رسد هزینه استفاده از جلوه‌های ویژه رایانه‌ای در فیلم‌ها زیاد است و به همین دلیل است که رغبتی از سوی فیلمسازان برای استفاده از آن وجود ندارد.

هاشمی: بله هزینه ویژوآل افکت بالاست. گاهی اوقات یک ویژوآل افکت به اندازه ساخت یک فیلم هزینه برمی‌دارد. این یک واقعیت است اما باید چه کرد؟ به نظرم باید یک باکس ویژه برای این کار کنار گذاشت. باید بگویم آقای امامی با عشق کار می‌کند و رابطه‌اش با ما از نظر قیمت خوب بوده است. حتی می‌دانم بعضی وقت‌ها ضرر هم کرده ولی دوست داشته سنگ بنا را در سینمای کودک خوب بگذارد، از همین رو به نظرم لازم است از ویژوآل افکت در آثارمان استفاده کنیم. حتی من در شورای مرکز توسعه سینمای کودک و نوجوان بارها این موضوع را مطرح کرده و گفته‌ام باید حتما سینما، به ویژه سینمای کودک و نوجوان را به سمت این تکنولوژی برتر سوق بدهیم.

هاشمی: فیلم من خلاقیت و وسعت نظر تماشاگر را گاهی تا بی‌نهایت بالا می‌برد و خلاقیت ذهن بچه‌ها را پرورش می‌دهد. به همین ترتیب ما همه سینماگران را به استفاده از ابزار ذی‌قیمت و نه گران قیمت ویژوآل افکت دعوت می‌کنیمهمانطور که آقای امامی گفتند متاسفانه این تکنولوژی جدی گرفته نمی‌شود که بخش اعظمی از این مساله مربوط به مسائل مالی است، ولی پنجاه درصد از آن ناشی از بی‌اطلاعی و عدم اعتماد به کار طراحان جلوه‌های ویژه رایانه‌ای در ایران است. یعنی دوستان نمی‌دانند حاصل این کار در فیلم چه می‌شود. با خود می‌گویند امکان دارد چیز خوبی از آب در نیاید، آن موقع تکلیف پول و زمانی که گذاشته‌ایم چه می‌شود؟

ولی من خودم را به آقای امامی می‌سپارم. یعنی در ابتدای کار به او می‌گویم که چه می‌خواهم، به او اعتماد می‌کنم و او روند کار را به من توضیح می‌دهد. این یعنی یک اعتماد ۲ طرفه بین من و مسئول جلوه‌های ویژه رایانه‌ای فیلم. به این صورت که آقای امامی به من اعتماد می‌کند که من بخشی از فیلم را بسازم و من هم به او اعتماد می‌کنم تا بقیه بخش‌ها را بسازد این در حالی است که در سینما اصولا نویسنده‌ها و کارگردان‌ها جرات به کار بردن ویژوآل افکت در فیلم را ندارند. مثلا اگر بگویند در نظر داریم در یک فیلم ایرانی سی هلی‌کوپتر را در آسمان منفجر کنیم، کسی به آن‌ها اعتماد نمی‌کند، در حالی که این کار مستلزم اعتماد به ویژوآل افکت است. از همین رو باید بگویم فیلم من خلاقیت و وسعت نظر تماشاگر را گاهی تا بی‌نهایت بالا می‌برد و خلاقیت ذهن بچه‌ها را پرورش می‌دهد. به همین ترتیب ما همه سینماگران را به استفاده از ابزار ذی‌قیمت و نه گران قیمت ویژوآل افکت دعوت می‌کنیم.

نجفی‌امامی: هر کار بزرگ و جدیدی زحمت دارد. در همه جای دنیا کار خوب و تاثیرگذار با زحمت ساخته می‌شود و همه عوامل تمام تلاش خود را می‌کنند تا به اتفاقی بزرگ برسند. شاید یک قسمت از این موضوع به هزینه ربط داشته باشد، ولی به نظرم قضیه مهمتر، اعتماد است. آقای هاشمی در «پیشونی سفید» به من اعتماد کرد که باعث شد ما تجربه بزرگی به دست بیاوریم. در هر جای دنیا کارهای بزرگ، بر پایه اعتمادی که کارگردانان و نویسندگان به تیم ویژوآل پیدا می‌کنند، ساخته می‌شود و سپس اتفاق بزرگ رخ می‌دهد.

شاید همان تیم‌ها هم از روزهای اول ندانند که قرار است چه کاری انجام بدهند ولی بر اساس اعتماد کار را شروع می‌کنند. در «پیشونی سفید» هم دقیقاً همین اتفاق رخ داد، یعنی ما تا دقیقه نود مشغول کار روی پای اختاپوس بودیم تا این پای اختاپوس به بازیگر بچسبد. این کار برای ما چالش عجیبی بود، به طوری که ما تا لحظه آخر نمی‌دانستیم که چرا نمی‌توانیم آن کار را کنیم. یک بار ساعت سه صبح مشغول کار بودیم که متوجه شدیم چگونه باید پا را بچسبانیم! ما تازه آنجا فهمیدیم چگونه می‌شود با این تکنیک بدن یک موجود را به بدن یک موجود دیگر بچسبانیم. یعنی هرچند ما نمی‌دانستیم که چه باید کنیم ولی آقای هاشمی به تیم ما اعتماد کرد و ما سعی کردیم به بهترین شکل این کار را انجام بدهیم.

حالا اگر آقای هاشمی بخواهد یک اختاپوس دیگر در اثرش داشته باشد، ما کاری صدبرابر قوی‌تر از آنچه ارایه دادیم، می‌سازیم چون دیگر تجربه‌اش را به دست آورده‌ایم. هرچند اختاپوسِ «پیشونی سفید» نمره ۱۰۰ را در ذهن من نگرفت، ولی برای سینمای ما اتفاق بزرگی بود، چراکه نگاه ما فرامرزی است و ما دوست داریم کسانی که فیلم‌های هالیوودی را دنبال می‌کنند با دیدن فیلم ما هم لذت ببرند. اگر کار ما قوی باشد مردم حتما فیلم را می‌ببیند ولی اگر اینطور نباشد فیلم را پس می‌زنند.

بالاخره ساخت یک فیلم زمان می‌برد ولی آیا آنچه ساخته می‌شود، با آنچه حاصل کار ویژوآل افکت است برابری می‌کند و آن عظمت را دارد؟ اگر ویژوآل افکت نبود و آقای هاشمی می‌خواست یک شهر و یک سفینه را بسازد، چقدر وقت و هزینه می‌برد؟ ما با تکنیک ویژوآل افکت این موضوعات را حل کردیم و زمان تولید را هم پایین آوردیم. آقای هاشمی هزینه زیادی برای ماکت و دکور سفینه‌ای که در فیلم می‌بینید صرف کرد، یعنی ماکت این سفینه در سوله‌ای به وسعت صد و بیست متر ساخته شد و ما بعد آن را شبیه‌سازی و به دکور اضافه کردیم تا عظمت داشته باشد و بتوانیم آن به آسمان و کهکشان ببریم که در واقعیت نشدنی است.

هاشمی: محمد نجفی و شصت، هفتاد نفر در این اثر زحمت کشیدند، ۲ سرمایه‌گذار پول و ثروت خود را گذاشتند، بعد به‌راحتی آب خوردن مراکز دولتی، سازمان‌ها و نهادها به ما می‌گویند فیلم شما زیادی شاد است و ما از فیلم‌های ارزشی حمایت می‌کنیم؛ این حرف خیلی خنده‌دار است!هاشمی: در ایران همه فکر می‌کنند پیش تولید و تولید، تنها مربوط به زمان فیلمبرداری می‌شود در حالی که ویژوآل افکت هم جزو زمان فیلمبرداری محسوب می‌شود با این تفاوت که ما بازیگران را آزاد می‌گذاریم و گویا بخشی از پیش تولید در پس تولید اتفاق می‌افتد.

* آقای هاشمی هرچند ساخته قبلی شما با نام «پیشونی سفید ۳» در اکران همین امسال توانست فروش خوبی را تجربه کند، اما این بار فیلم شما از گردونه رقابت باز مانده و به‌نظر می‌رسد از دو فیلم کودک و نوجوان دیگر که همزمان با «تورنادو» اکران شده، فروشی کمتر را تجربه کرده است. این یک ضرر آشکار است. این را می‌پذیرید؟

هاشمی: بله. چقدر حیف است که ما این همه تلاش کنیم و در مرحله تبلیغات نتوانیم فیلممان را طوری برجسته کنیم که مردم بدانند در حال حاضر فیلمی روی پرده سینماست. ندانند که این فیلم واقعاً سفینه‌ای دارد، ما در این فیلم این همه هنرور، این همه بازیگر، این همه گریم درخشان و لوکیشن عجیب و غریب داریم، ولی چقدر بد است که در کشور ما به کار کودک بهایی داده نمی‌شود. در حالی که محمد نجفی و شصت، هفتاد نفر در این اثر زحمت کشیدند، ۲ سرمایه‌گذار پول و ثروت خود را گذاشتند، بعد به‌راحتی آب خوردن مراکز دولتی، سازمان‌ها و نهادها به ما می‌گویند فیلم شما زیادی شاد است و ما از فیلم‌های ارزشی حمایت می‌کنیم!

این حرف خیلی خنده‌دار است. ما نمی‌گوییم فیلم‌هایی مثل «منطقه پرواز ممنوع» یا «بنیامین» نباید ساخته شود. می‌دانم «منطقه پرواز ممنوع» ارزش‌های دفاعی ما را تبلیغ می‌کند. یعنی می‌گوید خوب است بچه‌ها یاد بگیرند که مدافع ارزش‌ها شوند؛ این حرف اصلا اشکالی ندارد، اتفاقاً خیلی هم خوب است، حتی من خودم هم این ژانر را حمایت می‌کنم، ولی چطور ممکن است تلویزیون بالای ۷۰۰ تیزر به «منطقه پرواز ممنوع» بدهد ولی برای فیلم من تنها ۴۰ تیزر در نظر بگیرد؟ این تفاوت از زمین تا آسمان است. حتی به «بنیامین» که مثل فیلم من در گروه آزاد اکران شده است، بالای ۷۰۰ تیزر داده‌اند؟

اشکالی ندارد از این فیلم‌ها حمایت شود ولی گناه من چیست که می‌خواهم بچه‌ها شاد باشند؟ من هم یک وجه دیگر از سینما را دیده‌ام. جالب این است که سه فیلم را با هم به نمایش می‌گذارند، از دو فیلم حمایت می‌کنند ولی فیلم من را کنار می‌گذارند! مگر مملکت ما نیاز به شادی ندارد؟ من که نمی‌گویم از آن فیلم‌ها حمایت نشود. اصلا خودم تاکنون ۲۹ بار در فیلم‌های سینمای ایران شهید شده‌ام! من می‌گویم چگونه ممکن است که ما فکر کنیم فیلمی مثل «تورنادو» ارزشی نیست؟ مگر ما کار ضدارزشی می‌سازیم؟ مگر ترانه و موسیقی در فیلم ضدارش است؟ آن هم در شرایطی که تلویزیون هم برای جذابیت از موسیقی‌های ۶ و ۸ استفاده می‌کند!

ادامه دارد…