نقدی بر فیلم “ابلق” / کمین مار در لجنزار موش های کور

یک منتقد سینما فیلم "ابلق" را "کمین مار در لجنزار موشهای کور" توصیف کرد و گفت: در مجموع ابلق اثری تا حدود زیادی موفق است که در کارنامه ی نرگس آبیار در جایگاه خوبی قرار می گیرد و در اوج سادگی اما در شلوغی بسیار موفق می شود روایت تلخی از زنانی معصوم و بی گناه که محکوم به سکوت در برابر تعرض هستند و در طبقه ی اجتماعی پایین جامعه زیست می کنند روایت کند.

فربد رضایی به خبرنگار سینما خراسان گفت: نرگس آبیار در کارنامه اش روایت های متفاوتی از زنان و دختران در شرایط متفاوت نمایش داده ، در شیار ۱۴۳ به قصه ی مادری در زمان جنگ ، در نفس قصه ی یک دختر بچه و خانواده اش در پیش و پس از انقلاب ، در شبی که ماه کامل شد ماجرای فائزه منصوری و سرنوشت شومی که عبدالمالک ریگی برای آن رقم زد و حالا در ابلق قصه ی زنی با آبرو و بی حاشیه به اسم راحله (( الناز شاکردوست )) که در کنار تمام سختی های زندگی اش ، در دام یک متعرض به نام جلال (( بهرام رادان )) میوفتد.

وی اظهار داشت: آبیار لوکیشنی عجیب و جذاب و در این حال کوچک را برای جامعه ی زیستیِ کاراکتر هایش در نظر گرفته و در این جامعه ی کوچک ، موفق به ساخت ماجرایی می شود که لوکیشن محدود اثر را به جامعه ای بزرگ تبدیل کند و بحران مطرح شده داخل اثر را بسیار جدی تر از چیزی که در یک محله می‌تواند رقم بخورد نمایش می دهد.

وی ادامه داد: قصه ی ابلق قصه ی زنانی است که محکوم به سکوت و گذشت برای حفظ آبروی دیگران هستند ، زنانی که در تمام زندگی خود از سهم خود از زندگی گذشته اند و وقتی برای گرفتن حق خودشان قیام می کنند کسی حرف آن ها را باور نمی کند ، در حالیکه همه می دانند مشکل جای دیگریست و شکارچی واقعی شخص دیگریست اما به جای محکوم آن شخص تصمیم به سکوت برای حفظ آبرو می کنند.

این منتقد سینما معتقد است: متن در شخصیت پردازی تا حدود زیادی موفق می شود و دو کاراکتر مثبت و منفی قصه به خوبی به تماشاگر معرفی می شوند ، شخصیت پردازی کاراکتر علی (( هوتن شکیبا )) نیز تا حد زیادی ساختار درستی دارد ، اما بزرگترین ایراد متن در روایت قصه شکل می گیرد ، اثر ریتم درستش را پس از مدتی از دست می دهد و گام ضرباهنگ تند و آرام به خود نمی گیرد و با تغییر لحن های ناگهانی در روایت ، در بخش هایی از فیلم برای مخاطب اذیت کننده می شود اما بحران تا حد قابل قبولی درست شکل می گیرد و همین موضوع مخاطب را تا انتهای قصه به خوبی همراه می کند.

رضایی اضافه کرد: در بحث فنی ابلق یک موسیقی متن درجه یک و در مقابل یک فیلمبرداری بسیار آزار دهنده دارد که بجز یک نما (( حباب بازی )) در بسیاری از نماها برای مخاطب سرسام آور می شود و ایده ی آبیار در استفاده از دوربین روی دست و بدون کات در بخش هیجانی و جنجالی عملا به فیلم ضربه می زند و بسیاری از سکانس های مهم اثر را با دوربین اشتباه تضعیف می کند ، تدوین اثر نیز به دیدگاهم در بخش هایی درخشان و در بخش هایی ضعیف عمل کرده اما کارگردانی آبیار در مجموع تا حد زیادی قابل قبول است.

وی اظهار داشت: برگ برنده ی “ابلق” اما بازیگران اثر هستند که همگی درخشان ظاهر شدند ، زوج شاکردوست و شکیبا که پیش از این در شبی که ماه کامل شد نیز درخشیده بودند در ابلق نیز بسیار قابل باور و متفاوت در کنار هم قرار گرفته اند و نمایش قابل توجهی دارند، اما شاه نقش اثر بدون شک جلال قصه است که آبیار با اعتماد درست به ستاره ی موفق دهه هشتاد سینمای ایران به خوبی توانسته لایه های جدیدی از بازی رادان را نمایش دهد که تا کنون مخاطب از او مشاهده نکرده است.

رضایی بیان کرد: بخش قابل توجهی از بازی جلال بازی با نگاه است که رادان با وجود گریم عجیبش به خوبی توانسته از پس نگاه های هوسران جلال بر بیاید(( یکی از شاه سکانس های جلال قصه نگاه تلخ و پیروزمندانه اش در پایان اثر هست که همزمان با سلاخی ، تحویل راحله ی معصوم قصه می شود)) و کاراکتری دوست نداشتنی را به خوبی تحویل مخاطب دهد (( در جشنواره سی و نهم نیز به دیدگاهم بی توجهی ظالمانه ای به بازی رادان شد )) بازی بازیگران فرعی اثر نیز مانند گیتی معینی، گلاره عباسی، مهران احمدی، شادی کرم رودی، امین میری و… نیز قابل توجه است.

این منتقد سینما در پایان گفت: در مجموع ابلق اثری تا حدود زیادی موفق است که در کارنامه ی نرگس آبیار در جایگاه خوبی قرار می گیرد و در اوج سادگی اما در شلوغی بسیار موفق می شود روایت تلخی از زنانی معصوم و بی گناه که محکوم به سکوت در برابر تعرض هستند و در طبقه ی اجتماعی پایین جامعه زیست می کنند روایت کند.